یکشنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۹۸

کجا میرویم

ثریا ایرانمنش "لب پرچین " یکشنبه
---------------------------------

 فیس بوکم برایم پیام میگذارد  برگرد جواب دوستانت رابده  دوستان جدید بگیر ! تعجب میکنم من آنرا غیر فعال کرده بودم  مهم نیست چه دوستی کدام دوست  درباره چی وکی ؟ انسان زمانیکه تا گردن درلجن فروشده دیگر یک نی چند نی فرقی ندارد.
میل ندارم  با کسی حرف بزنم دوستام هستند یارانم کتابهایم فرزندانم دیگر به کسی احتیاج ندارم بیزنس هم ندارم که میل داشته باشم برای خود مشتری جمع کنم فعال  سیاسی وروزنامه نگار هم نیستم که بخواهم یک میلیون   آدمهای مجازی را به دنبال خود داشته باشم .

ما فقرا از همه بیگانه ایم 
مرد غنی با همه کس آشناست 

 نه ! دیگر حوصله هیچ چیز وهیچ کس را ندارم واگر تعهدی نداشتم  همین چند خطرا هم رها میکردم  برای کی بنویسم برای کسانیکه فارسی را بکل فراموش کرده اند وترد  یعنی نرم ونازک شکننده راه با ط مینویسند  باید برایشان توضیح بدهم  میان ماه من تا ماه گردون زمین تا آسمان است شما همان تاس کبابتانرا بپزید ونمایش بدهید بهتر از همه چیز است مردم این دوره وزمانه تنها به شکم وزیر شکم میاندیشند .
نگاهی به قد وبالای جناب نخست وزیر کانادا میاندازم درست شبیه پدرش فیدل است !!! مامان جانش هنوز باید  مطرح باشند ومشاور مخصوص بایشان نسخه میدهد و دیگرهیچ چرا من برای مردم بیگانه اشک بریزم ؟ .
هیچ دولتی  برای ملت کار نمیکند همه برای جیب خودشان وقدرت کار میکنند  حواس ما گاهی پرت میشود این روزها همه گرد سیاست میروند سیاسیون  اشتهارشان از ستارگاه سینما وفوتبالیستها بیشتر شده است بعلاوه تنها یک درصد از مردم دراین دنیا حق زندگی خوب !!!!را دارند بقیه یا بامرض ویا سم ویا باحوادث دیگر باید از بین بروند اوف حالم بهم میخورد  واقعا حالم بهم میخورد بلی دنیا را مانند یک توپ  فوتبال درست کنید وبا ان والیبال بازی کنید بقیه برایتان دست میزنند . هرکه دانست درنمانست . بنا براین فیس بوک را باید قفل کنم  همین چند آشغال راهم که دارم مزاحم منند . همین 
 دیگر تا فردا وبهانه ای دیگر  . 
ثریا / اسپانیا/ یکشنبه 16 فوریه 2020 .......