یکشنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۹۷

نیلوفری روی آب

ثریا ایرانمنش « لب پرچین » !

نیلو فری به زردی مرگ ، به سردی بیم 
وزبیم  و مرگ  برگ ، نماد ونمود 

پرواز ها میان قفس تنگ ، نه به دل امید 
آواز ها به مرثیه  ، نه به لب سرود

امروز به یک میهمانی  ناهار دعوت دارم  تقریبا همه هستند ! با تلاشی نه چندان خسته کننده  ته مانده زیبایی را با رنگها آلودم  نه آن رنگین کمانی که امروز دختران  مشرق زمین  زیر آن پنهانند ،  تنها کمی شادابتر شدم !
همه پنجره ها به روی عشق بسته اند  ودیگر دیده ای بیدار نیست ، ودیگر کسی بفکر یاز نیست   روی سایه دیوار  تنها پرتوی  از آینه نمایان است  / حال که هست بگذار  روی آنرا نپوشانم  تنها زلف سیه کارم به سپیدی گرائید آنهم نه چندان ترسناک  شکوهی بمن داد  که همیشه از آن میگریختم  حال تسلیم شده ام مهم این است که زیر آن موها چه نهفته است ! توده ای از خاکستر  ویا یادگار خیل  عاشقان  وآنهمه بیدادگری که از کنار من گذشت .

همرنگ جماعت شده ام  نه به جامه ای مخمل وابریشم دلبسته ام ونه چون عطر بید مشک بر مشام کسی گذر میکنم  تنها گاهی از عریانی خود میلرزم .دیگر نه به آن دیو سپید پای دربند میاندیشم ونه به آن جویباری که از روی نقشه ولایت محو شد .

در ردیف برکهای زرد شده  اینجا همه یار وهمدلند  معاشران مهربانی  وهمه موافقان پر حوصله چرا که گوشهایشان ناشنواست وچشمانشان نابینا  تنها دل سپرده اند به یک سازگاری  بی ثبات .

من هنوز خواب خودیها را میبینم ! از دایه  تا آنکه به خطوط زریف کشیده پشت چشمان بی توجه نبود  وبرایم لالایی عشق میخواند /
خورده نانی  قرصی  چکه آبی وغذایی که مانده درون یخچال  ومن سر گرم همه این گل آرائیها  نه هیچ برق عصیانی درمن نخواهد درخشید حتی نفرتم نیز افزون نخواهد شد  درهمین چهار دیواری که هر روز عکس آسمان آنرا میگیرم وبه نمایش میگذارم  وچشم به کبوترانی که دراطر افم تخم میگذارند ویا برایم ناله میکنند  ، میدوزم وگاهی پرخاش کنان به آنها میگویم که : 
من نه حر م هستم  ونه گل دسته مسجد ونه میدان بزرگ واتیکان یا سنت مارکو ! اینجا چرا جا خوش کرده اید؟ تنها نگاهم میکنند نگاهشان مهربان است  وسپس بر پرده نازک تنهاییم نگاهی میاندازم  اوف  جفت یکی بجا مانده است. 
میگفتی انگور است ..... فریاد من میگفت » بر تاکها جز چشم چیزی نمیبینم /.
-------------------------------------------------------------------------------------------- این خط  و گفته متعلق به سیمین  بهبهانی است .یادش همواره گرامی باد 

پایان / ثریا / اسپانیا / یکشنبه ۱۰ فوریه ۲۰۱۹ میلادی / همین !