شهر خاموش من ، آن روح بهارانت کو؟
شور و شیدایی انبوه هزارنت کو ؟
ملای عالم علم فرموده ند که دنیا ی زنان میرود دنیای " سوفیا لورن " شود ؟! و من در عجبم که این مرد مومن باخدا که حتی نگاهش را از روی سجاده و طلاهای انبوه شده اش تا بحال برنداشته از کجا صوفیا لورن را میشناسد ؟ خوب مگر نمیگویند ، چون بخولت میروند آن کار دیگر میکنند با کمال وقاحت وجسارت میدزدند میچاپند میبرند میکشند و راست راست راه میروند و افاضه کلام میفرمایند .
زنانی که در گذشته توانستند زن محروم بدبخت را از گوشه حرمسرای ضل السلطان و دیگران بیرون کشیده و به مقام وزارت و سفارت برسانند ، تک روی نکردند نشست همگانی داشتند ، باهم بودند ، و ناگهان یورش بردند پروین دولت آبادی مدرسه باز کرد ، پروین اعتصامی در باره ظلم وستم زنها اشعار بسیاری را سرود ، قمر وزیری ناگهان درمیان سن شال را ازر وی انبوه موهایش برداشت و آواز مرغ سحر را سرداد ، فروغ فرخزاد زنیت را با تمام و کمال و شوق را به زنان آموخت بانو فرخ روی پارسا زنی بود که قبلا آموزگار و دبیر بود ، با یک روسری یسر چوب نمیتوان زنان را آزاد ساخت و مردان به تماشا بایستند و احیانا همان شعار نخ نما شده را سر بدهند که ماهم دختر انقلاب هستیم ! نه ، زنها باید دست دردست هم دریک صف مرتب روبروی مردان و مقتدران بایستند نه پنهانی در مترو آواز بخوانند خوب شاید این اول کار است !
ما قبل از هر چیز باید شعور زنان را بالا ببریم و ذهن آنها را از خرافات وآن کثافتی را که این ملاهای منفور در ذهن آنها نشانده اند پاک کنیم ، این مردان گویا بقول شخص محترمی آلت تناسلی شان در مغزشان روییده همه چیز را از آن جنبه میبیند زن را که میبیند دچار رعشه میشوند و فراموش کرده اند که خودشان از کجا یرون آمده اند درمیان خون یک زن و پستان لبریز از شیر یک زن را مکیده اند تا بزرگ شده اند ، چه بسا مادران بیسواد و مذهبی بوده اند وآنها نیز زیر دست مردی قهار وخود پرست زجر میکشیدند از گرسنگی و برهنگی میترسیدند و از همه مهمتر از ( قضاوت دیگران ) واهمه داشتند ، هیچ زنی به فرزندش راست نگفت وهیچ پدری فرزندش را برای آینده مملکت نساخت غیر از عده معدودی بقیه بیسواد در حال چپق کشیدن وتریاک کشیدن وخماری وبچه به کجا برود شکار حوزه علمیه میشود .ویا به سوی احزاب میرود و درا نجا حل میشود
بارها این داستان باغبان را برای شما نوشته ام باغبانی که درخانه ما کار میکرد مردی بود بالای شصت اما زنی جوان وزیبا داشت این زن یچاره مرتب حامله بود ومرتب یک بچه زیر بغل یکی درون شکم داشت ، روزی شکایت پیش مادرم من برد مادر رو به باغبان کرد و گفت " مرگ بر آن پایین تنه ات بخورد دیگر بس است این زن بدبخت را راحت بگذار شش پسر دو دختر ! » باغبان درجواب گفت :
بی بی شما ازکجا میدانید ، شاید روزی یکی از آنها آیت الله شد !!!! این نهایت آرزوی یک پدر برای فرزندش بود .
خوب بگذریم ، من معلم اجتماع و سرپرستی حزبی را ندارم اما هنگامیکه اولین بچه ام را درراه داشتم کتابهای مختلفی در باره روانکاوی کودک خواندم . از طرز شتسشو تا بالای سن بلوغ .
چه بسا هیچکس در این باره فکری نکرده بود همه به جنسیت بچه میاندیشیدند ...آه خدا کند پسر باشد ، پسر طلا بود ثروت هنگفتی بود اا همسر واطرافیان را راضی نگاه میداشت دختر ؟ ؟ میشد همان مادرش .
این شورش بی دلیلی که امروز سر تا سر ایران را فرا گرفته تنها به تجزیه کشور ختم میشود ، در آلمان عده ای جمع شده اند و برای آینده ایران نقشه میکشند !!! درلندن عده ای برای ایران اینده ای روشن میبینند ، در فرانسه عده ا ی در امریکا عده ای و در ایران مردم همچنان به دنبال حقوق عقب افتاده خود میدوند و در همین شلوغی گروه دست نشانده جمهوری اسلامی یک سفره هفت سین چند متری به همراه بانوی با حجاب در کاخ سفید پهن کرد ( میلی ندارم از آن گروه نام ببرم ) ! این مدل شلوار وکت وچارقد حال مرا بهم میزند ومعلوم است که پایه گذار این نهضت بزرگ و حافظ سنت چه کسانی هستند ؟
میخزد در رگ هر برگ تو خوناب خزان
نکهت صبحدم و بوی بهارانت کو
وفراموش نکنید همین امریکای نازنازی در زمان شاه قبل از آنکه انقلابی صورت بگیرد پانزده سال قبل مامورانش را در ساواک تشویق به مبارزه علیه شاه میکرد و همین امریکا بود که شاه را برداشت از زمان کندی نقشه ها ریخته شده بود چندان دل باین طوطی خوش صورت نبدندید. پایان
زیر سر نیزه تاتار چه حالی داری ؟
دل پولاد وش شیر شکارانت کو ........کد کنی
» لب پرچین « ثریا ایرانمنش . اسپانیا / 10/03/ 208 میلادی /
ومن زیر باران و سرما به زور میخواهم سف ه هفت سینم را آماده کنم اگر چه باید تنها در کنارش بنشینم بچه ها مشغول کارند و دیگران درسفر! ......
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------