باز منم ، نيمه شب و بدون قهوه داغ !
فيلمى زير عنوان " شكلات" با بازى خوب " ژوليت پينوش و جانى دب و جودى دنچ" كه سالها قبل تهيه شده مرتب ميبينم ، ودر حسرت يك فنجان شكلات داغ مينشينم !! امروز شكلات ودانه اش مانند الماس گرانبها و جزيى از خوراكهاى لو كس محسوب ميشود ، آنچه در بازار بما عرضه ميكنند كمى پودر كاكائو بهمراه مقدار زيادى أرد وساير اضافه كردنها !! شركت بزرگ نستله كه تغذيه ما در دست او بود ، آنرا با شير مخلوط كرد !!! ودر قاليهاى مختلف وشكلهاى هيجان أور به دنيا تقديم نمود ، شكلاتهايش كه سالها درون انبار ها ميمانند وسپس درون صندوقهاى حمل شده درون كشتى ها وماهها در انتظار ترخيص شدن در بندر ها زير آفتاب داغ. ويا رطوبت مانده وسپس به داخل انبارهاى مرطوب فروشگاها ميروند تا سر فرصت درون قفسه ها جاى بكيرند ، شكلات در قرون كذشته به دستور " كليسا" حرام اعلام شد چون ماده اى بود محرك وزنان ومردانرا تحريك مينمود اما خود مومنان أنرا با لذت ميخوردند و يا بزرگان براى مترسانشان كادو ميبردند ، سالهاست كه نه از دانه قهوه خبرى هست ونه از دانه كاكائو همه شكلاتها با إرد يا شير خشك مخلوط شده و همه قهوه ها با جوى سوخته وأرد شده در بسته بندى هاى واكيوم شده به دست ما ميرسد وما أن كثافترا با عنوان شكلات يا قهوه يا نسكافه مينوشيم و چقدر هم لذت ميبريم !!!! شكلات وقهوه به همراه عطرها وپارچه هاى اصيل ساتين وابريشمى به خانه اربابان ما رفت و آنچه امروز ما ميپوشيم با يك مارك معروف مخلوطى از قير و نخهاى ريسايكل شده با رنگهاى مصنوعى وچقدر هم افتخار ميكنيم وبا غرور راه ميرويم كه مثلا برده فلان مارك معروف هستيم ، خياطخانه هاى خصوصى بسته شدند ، ديگر كسى لباس نميدوزد ، بوى پارچه چينت وكودرى وابريشم از بازارها گم شد بجايش پارچه هاى، پر زرق ربرق مكه ويا هندى همه جا را پر كردند ، در سرزمين ما كارخانه حرير بافى چالوس بهترين حريرهاى دنيارا تهيه ميكرد امروز كسى نام حرير راهم نميداند ، حرير يا ابريشم ،خوشبختانه كرمهاى ابريشم چين جاى همهرا گرفتند !! چين بازار را در دست گرفت ، امروز دنيا تبديل شده به يك ميدان مسابقه ، مسابقه خوانندگان " اوروويژن" هركسى كه بخواهد وارد دتياى موسيقى شود بايد اول اين قبله را ببوسد، ، فوتبال ،تنيس، اتومبيل رانى در اسامى مختلف ، فيلمهاى چرند وآشغال با هنر پيشه هاى زپرتى روى فرش قرمز كه باز مسابقه طراحان لباس است ،
جعبه هاى شكلات به همراه كنياكهاى مطبوع گم شدتد ودر قفسه ها وگاو صندوقها جاى دارند ، اينها لوازم وأغذية هاى لوكس ميباشتد وهر بى وسر وپايى !!! منظور هركه كارت اعتبارى ورقم بالاى بانكى ويا شهرتى نداشته باشد از خوردن وپوشيدن اينگونه اغذيه ها والبسه ها محروم است ،
حال مقدارى گرد قهوه اى درون قورى با آب جوش مخلوط ميكنيم نامش قهوه است ، مقدارى أرد رنگ شده را ميجوشانيم نامش شكلات است ، شير هم كه درون قوطيهاى مقوايى خدا ميداند از چه موادى درست شده ، نتيجه ؟؟ نتيجه اينكه همه دچار بيمارى سرطان ميشوند وهمه بايد با بيمارى سرطان كه انواع مختلف دارد از دنيا برود ،تازه براى مردن هم بايد بيمه داشت در غير اينصورت لاشه ات مانند يك حيوان بو كرفته بعداز قطعه قطعه شدن وبرداشت جاهاى بدرد بخورش ، در اسيد ذوب ميشود !
از بيمارى سرطان هم دكان ديگرى باز كرده اتد بعنوان مراكز درمانى وحمايت از بيماران ، بر ده ها بايد در مسابقه دوى ماراتون شركت كنند وفلان كارخانه يك گلدان حلبى به برنده جايزه ميدهد ، كلوبها و مراكزى مخصوص اعضاء درست شده براى فرار از ماليات پولهايشان را در آنجا نگاهدارى ميكنند ! برده ها در حال دويدن ،ومسابه دادن و سپس نشستن وآب ادرار تصفيه شده خودرا نوشيدن وبخواب ميروند تا فرداى بهترى .
همه دچار آلرژى ومشگل تنفس شده اتد ، هوا واكسيژن به زودى در كپسولها ببازار خواهد آمد ،با مارك گوچى ، شانل ، ارمانى ، وغيره ،اگر باز چينى تا كپى نكنند وبجاى اگسيژن ، گاز متان نفروشند ، ماهم سرمان با ( فالاورها) وعاشقان مجازى گرم است ، چه دنياى خوبى دا ريم ، بدون شكلات هم ميشود زنده ماند، پايان
ثريا ايرانمنش ، اسپانيا ، 10/5/2016ميلادى