مدتهاست که باین صفحه نرسیدم وننتوشتم ، آن پلاس بیشتر وقت مرا گرفته پلاسی که همیشه زیر کنترل ونظرهاست منهم نظراتم ر ا مینویسم !!
نمیدانم اگر کسی کتابهایی را که دراین سوراخ انبار کرده ونوشته ام بخواند چه خواهد گفت ؟ مرا آدمی عاشق پبشه ، یا صبور ویا یک دیوانه خواهد نامید چرا که درمیان وحوش واین دنیای بیگانه من دم از چیزی میزنم که قرنهاست فراموش شده است ، دم از انسانیت ، دم از حقوقو واقعی انسانها ودم از عشق .
باید این حقیقت را گفت من از زمانیکه پای باین سرزمین وبهشت جنایتکاران گذاشته ام در زیر این آسمان آبی ودر این سر زمین د لپذیر هرچند کهنه وبوگرفته است اما هنوز میتوان بوی جوانی ر ا دربعضی از کوچه ها یافت ، روزها ، هفته ها بلکه سالها ی دراز یرا به تفکر فرو رفته ام درنهایت خودرا یافتم واین کار بزرگی است ، هنگامیکه باینجا آمدم صدها جلد کتاب باخود آوردم وصدها جلد کتاب نیز از دوردستها خریدم که امروز هیچکدام به درد من نمیحورند ، میل داشتم خط وزبان وتاریخ مشرق زمین وآنجاییکه به دنیا آمده ام را حفظ کنم ، زمانه امان نمیدهد آنچنان مارا بجلو میرانند گویی باید هر چه زودتر مانند زباله های درون سطل آشغال به گودالی فرو ر فته وسپس ریسایکل شویم !!! خدارا شکر که چندان دراین راه درنماندم وآنچنان پیش رفتم که توانستم پاسخ دندان شکنی به کتب قدیمی ومقدس بدهم با تالیفات وگفته های یکسان وگمراه کننده ، بلی درانجیل مقدس وسایر کتب پدید آمدن نوع بشر را به نحوی دیگر گفته اند وبر حقانیت وثبوت آن نیز خداوندرا گواه گرفته اند اما علم چیز دیگری میگوید واین دو با هم سازگار نیستند ، هر روز از قوطی های کنسرو شده ادیان یا کشیش ویا ملا بیرون میزند همه هم یک شکل گویی رباط هایی هستند که به دست خود بشر ساخته شده همه یک نوع حرف میزنند ، من کمتر با زمین شناسی سر وکار داشتم درهمان حدی که درمدرسه فرا گرفتم اما درخارج از محد وه ها مرتب خواندم وتاریخ پدید آمدن بشر را فرا گرفتم ما ، این فسیلهای باقیمانده از قرون تنها توانستیم با کمک ریه وکمی مغز خود راه را بیابیم واز حیوانات فاصله بگیریم اما این رشد واین پیشرفت چندان به مذاق عده ای خوش نیامد ، آنها به حیوانات بیشعور بیشتر احتیاج دارند تا آدمی مانند من که بخواهد چیزی را به اثبات برساند .بهر روی این مقوله را همینجا ختم میکنم ومیروم به سراغ گتفته دیگری.
خوشبختانه من فاقد سایت لایت یا ماهواره هستم گاهی بعضی از برنامه هارا روی یوتیوپ میبینم گویا تلویزیون خصوصی جیم الف که به دست عده ای از رفقا در لندن پایگذاری شده بنام ایران فردا بعضی از برنامه هایش بد نیست ، برنامه ای دارد بنام ( چهارسو) که دخترکی یا زنی شیرین بیان شیرین زبان آنرا اداره میکند روز گذشته داشت درباره بهار میگفت » سلامی گرم مانند گلهای بهاری وعیره که ما بخانه شما آمدیم با پنجره های عریانی که پردهایش را برای شسشو باز کرده اندوخانه تکانی <غیره ……. اولا این خانه تکانیها متعلق به قرون گذشت بوده که صاحبان خانه ماهی یکبار میتوانستند به حمام بروند بنا براین تمیزی خانه از کارهای ماهیانه وسالیانه بود نه امروز که همه اثاثیه یکبار مصرف وساخت آکیای سوئد ودانمارک وهند وچین وپاکستان همه جارا پرکرده وباید هروروز این اشغالهارا به دورریخت وبجایش چیز تازه ای گذاشت قابل تکتن دادن وشستن نیستند .
دوم اینکه ، من از روزیکه پردهای اطاقمرا خریدم آنهارا نشستم !!! چرا که دستم نمیرسد آنهارا باز کنم واگر آنهارا بشویم رنگ آنها خواهد رفت واز شکل وقیافه خواهند افتا د ومن نمیتوانم از نو این دکوراسیون قلابی را آویزان کنم ، سوم آنکه درخانه ما عید ونوروز کمتر پای میگذارد ، الان عزاداریهای نیامده مرگ عیسی مسیح واشگ مریم وماری مگدولنا ست بعد همه بیشتر اهالی مسیحی هستند دامادها وعروس ونوه ها آنها چیزی از بهار وفروردین نمیدانند برایشان نه سبزی پلبو ماهی ونه کوکوی سبزی مزه خوراکهای متلون کریسمس را میدهد ونه آش رشته از شیرینی هم خبری نیست ، نه گز نه نقل نه سماق نه سنجد ونه نان برنجی حدا کثر میتوان چند بیسکویت مانده ته قوط سوپر مارکتهارا روی میز گذاشت با میوه های هورمونی ساخت چین .
عزیزم کدام عید ؟ کدام بهار ؟ همان بهتر که به خود فریبی مشغول باشم .
ثریا ایرانمنش . اسپانیا . دوشنبه شانزدهم ماه مارس 2015 میلادی وبیست وششم ماه اسفند 1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر