ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا .
----------------------------------------
چهل سال رنج وغصه وصدمه بیکاری بیماری ودربدری هنوز درخارج " جبهه چپ دارد سر لحاف ملا مرافعه میکند ویا مانند گرگ زخم خورده زخمهای خود را می لیسد . .
سی واندی سال است که شاه از دنیا رفته ودرگوشه ای گمنام تنهاافتاده تک وتنها هنوز فحاشی به اورا رها نمیکنند نسل جوان که ابدا چیزی را نه بخاطر میاورد ونه میشناسد به همانگونه که ما اززمان قاجارها چیزی را نمیدانستیم تنها افسانه هارا میخوانیم .
هیچکس برنخاست تا بنویسد ویا بگوید که که " ما یک هدف مشترک داریم درهم شکستن زنجیر اسارتی را که همه یکسان بر دست وپاهای خود داریم . هنوز چپ در خارج بر سر چند خط نامه باهم درگیرند وهنوز جناب کد کنی وشفیعی و غیره خدایگان هستند حال در خیال کدام قهرمانید که شمارا به هدف برساند درکنار جناب عظیم الجثه که هر روز یک قصه گو برایمتان میاورد ؟ یا درکناز آن پیر زن خود فروش در قلعه ای در پاریس مشغول عیش روزانه وشبانه خو د است .
وتو ای دزد عمامه بسر میتوانی مزدورانت را بسوی ما روانه کنی ما ازانها پلی خواهیم ساخت واز روی انها رد شده بسوی سر زمینمان خواهیم آمد .
ما پیروزیم ما قهرمانان بزرگیرا در زیر خاکستر زمان داریم ارواح آنها با ما همراه میباشند . تو سهم خودترا از خون وگوشت وجان مردم برداشته ای تو همانند یک طاعون در میان دشتهای سر سبز وخرم ما بیماری کشتن روح های پاک را وکشتن و دزدیدن وبردن و تجاوز واعتیاد وخودفروشی رادر ابعاد مختلف رواج دادی .
روزی این ملت متحد میشود وسر نوشتی زیباتر ازانچه که داشتیم خواهد ساخت وتو به گله وچراگاه خودت برگرد وهمان مهر کذایی الوده به مدفوع انسانهای بزرگ را بر پیشانی خود بگذارد تا ننگ ابدی بر تو باققی بماند .
سر زمین ما بسیار بزرگ است وهر مرد یا زن یک سر باز قوی زنجیر هارا خواهند گسست سوره هارا به چاه فاضل اب خواهند ریخت آنها فرزندان مادران راستین توراندخت وایراندخت میباشند .
امروز ما درتمام دنیا از شرم اسارت زیر بار شما جباران وخونخواران خودرا پنهان داشته ایم آن بزدلان وآن خود فروشانی که ترا هدایت میکنند ودرپشت سرت ایستاده اند درموقع لزوم ترا تنها خواهند گذاشت همچنانکه شاه مارا تنها گذاشتند انها نیز مانند تو فاحشه های سیاس میباشند دشمنان بر ما تاختند خون پاک جوانان مارا ریختند تا شعله عمر ننگین تو طولانی تر شود هنوز دررگهای انها خون فراوانی جاری است وهنوز حنجره های آنها کار میکند تا فریاد بردارند " ننگ برتو ای جبار جنایتکار که زیر نام خدای دروغینت ملتی را به نابودی کشاندی . هنوز سربازان وطن ما نهانند هنوز درمیان مردان توانسانهایی هستند که به خون اجدادشان وفادارند ای جبار خون اشام " پیش از نیایش صبگاهییت سرت درون یک لگن پرخون خواهد افتاد این را بتو قول میدهم .
وشما ساحل نشینان خو شخرام وتاجر ماب وشاعران نو وکهنه پرداز خود فروشان پا ورقی ها وویترین نشینان جایتان درگورستانهای کهنه میباشد جایی که تنها سگهای گرسنه وروبهان وگرگها لاشه شمارا بیرون کشیده وخواهند خورد . دراین گمان نبودم که دربین ما اینهمه خودفروش جای داشته باشد آنکه درگوشه خیابان می ایستد و تکه ای از بدنش را میفروشد برای بقای زندگیش میباشد اما روحش را نگاه داشته شما خود فروشان بالای شهر وخوش نشینان حتی روح کثیف خودرا نیز فروخته اید . پایان
01/06/2021 میلادی ( اول ماه ژوِءن ).
چاک را کشتن ررا دزدیدن را وبردن وتجاوز را به انها یا ددادید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر