شنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۹۹

صبح شب نشینان

دلنوشته  امروز ما/
 ثریا ایرانمنش " لب پرچین "  اسپانیا !
-------------------------------------

ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد 
 از بس که دیر ماندی  چون شام روزه داران ...سعدی 

نمیدانم دیروز بود ویا امروز هست ویا فردا !  همان عید فطر وپایان ماه روزه  داران ! 

د رفضای مجازی کم کم همه بکلی آین روز را مجاز نمیدانند واز تبریک گفتن کناره گرفته اند ونوعی  نژاد پرستی را ایجاد کرده اند . 
هر سر زمینی درکنار دولت خود آیینی را هم دارد وآنرا قبول کرده است بد یا خوب میتواند بدیهایش را دور بریزدو خوبی هایش را برای خود نگاه دارد وآنرا محترم شمارد بین پدر ومادر ویا دو چشم نمیتوان یکی را انتخاب کرد

امروزاز دولت سر این جمهوری من درآوردی بسیاری از هموطنان ما آن آیین های خوب را هم پشت سر گذاشته اند ونوعی آنارشیزم بر دلها حاکم است .
ایمان هرکسی بخود او مر بوط میشود یکی سنگ را میپرستد ویکی سگ را حال اگر این دین اسلام طالبانی اینهمه خشونت ببار آورد وبنام اسلام  هر چه عقده بود بر سر زنان مردان وسر زمینها خالی کرد بحثی جدا گانه  دارد که .ازاین مقوله بدوراست .

من تنها میتوانم آن روزهای خوب خودرا بیاد بیاورم وآنهارا نقاشی کنم  نه بیشتر امروز دنیای ما درمیان دستهای چپولها ویک چشم ها وشیطان پرستان دارد جان میدهد ومردمی که روزی  انسان بودند تبدیل به توعی حیوان مصرف کننده وگوسفند شده اند .
امروزز به ماه رمضان فحاشی میکنند وآنرا دوراز دین مینامند درحالیکه درهمه ادیان  یک ماه ویا چهل وپنج روز انسان به بدن خود وروح خود یک ارامش یک آزادی وفرصتی میدهد / یک  تعطیلی . 
امروز برای بوسیدن لب یک دختر در ماه رمضان ویا نوشیدن یک قطره آب  محکوم به حبس وشلاق وشاید زندان ابدی شوی در حالیکه دران زمان بدینگونه نبود  رستورانها باز بودند چایخانه ها باز بودند اقلیتها مجبور نبودند راه مسلمانانرا طی کنند ومسلمانانی  که بیمار بودند ویا نمیتوانستند  روزه بگیرند بهر روی آنچنان تظاهری هم به روزه خواری نمیکردند حرمت روزه دارانرا نگاه میداشتند .

 روز عید فطر با دسته گل ویا کیک به دیدن  روزه داران میرفتیم خستگی یکماه شب زنده داری ونگاه داشتن  جسم وجان را از همه دو روییها در چشمان بی فروغ اما براق آنها میدیدم نوری واقعی از روحانیت در چهره ها نقش بسته بود .

مادرمن {91 }یکسال عمر کرد با سلامت کامل وتا آخرین روزهای عمرش روزه ونمازش را ترک نکرد با انکه زاییده یک زن زرتشی بود ! ناهار وشام خودر ا بر میداشت ودرون قابلمه ای  پنهان میکرد وهنگامیکه باغبانی یا  خدمتکاری ویا فقیری به خانه میامد آنهارا باو میداد  به هما ن شیوه ای که پدر او باو یاد داده بود که " غذای روزانه اترا صرفه جویی کن وبه فقرا بده " وهر شب بیست ویکم مرا ودار میکرد که شله زرد وحلوا بپزم وبا صندوقی از میوه وزولیبا بامیه باید بسوی خانه ای فقرا میرفتیم وبه آنها تقدیم میکردیم !
پس ار ما ه رمضان گویی خستگی یکماه نخوابیدن ونخوردن را در چهره اش میدیدیم  اما شادمان بود گونه هایش رنگ انداخته وآن روح نهانی که نامش روحانیت است درچهره  اش دیده میشد اکثرا سحرهارا باکمی اب  وچند عدد چایی بسر میبرداما دل به اوای نیمه شب " ذبیحی "میداد مرا نیز بیدار میکرد ومیگفت گوش بده ! سیگار را کنار بگذار وگوش بده ببین گویی پروردگار  در میان اسمان دارد مارا میخواند !!!
امروز همه چیز تغییر شکل داده است  واین ماه زیبا وپر برکت را نیز از ما گرفتندوبجایش شلاق  وحبس وتبعید دادند . وتعداد بی خدایا ن سر به آسمان میزند . خودشان نیز ره گم کرده اند .

شیطان پرستان نیز از این فرصت استفاده کرده به نوشید ن خون نوزادان میپردازند تا اکثیر جوانی وپایداری آنها باشد وروی پولهایشان غلط میزنند ایمان را ازما گرفتند وبجایش ننگ ونفرت نشاندند.

بهر روی امروز دیگر نمیتوان به دیروز سفر کرد ایکاش میشد با ماشن زمان که قرنها پیش اختراع شده بود وفورا آنرا پنهان ساختند سفری به گذشته هایمان میکردیم ومادر را درکنار سماور  درحال خواندن دعای خود میدیدم واو برایمان درسکوت چای میریخت وتکه نانی با پنیر وکره جلویمان میگذاشت ودسر ما چند عدد خرما بود بهمراه کمی ماست ..اوبرای همه ما وهمه سر زمینمان وحتی پادشاه   دعا میکرد .

هرچه بود تمام شد  عید فطرهم گم شد سماور نیز جایش را به کتری برقی داد ودیگر نان وپنیر وخرما وماست هم مانند یک آرزو بر دل ما نشست  درعوض هر صبح فیس بوکها / تویترها / یوتیوبها / برایت آواز میخوانند وصاحبان ابرهای بزرگ هر چه بیشتر ثر وتمند تر میشوند  دیگر جرئت ندار ی نوه ات را درآغوش بگیری ویا بلیطی ببخری بسوی فرزندت پرواز کنی  برای رفتن به کنار دریا باید فرمی را پر کنی ودرهمان ساعت مقرر بروی  برای رفتن به استخر خانه ات نیز ساعاتی تعیین شده است حکومت امنیتی آهسته اهسته وارد  خانه تو شد وبرادر بزرگ هر ثانیه مواظب تست  ! اگر بیمار شدی  جرئت رفتن به دکتر یا  بیمارستان را نداری چرا که فورا ترا به جرم حمل ( هرنوع ویروسی ) به گورستان میفرستند. 
هرچه باشد جمعیت دنیا باید رو به نقصان برود !

به هرروی ماه میهانی پرور.دگار  در سکوت وبی تفاوتی به پایان رسید . وما همچنان درخانه یمان زندانی هستیم به حکم حکومتهای تازه وامینتی . پایان 
ثریا ایرانمنش / 23 ماه می 2020 میلادی برابر با/ 3 /خردادماه 1399 خورشیدی و......