در سر زمین ایران و کشور پهناور کوروش هخامنشی ، امروز مردن وبرای مرده ها مجلس گذاشتن یک امر بزرگ ویا " شوی " تازه است ، حال یا تماشاچیان آن مرده بدبخت را میشناسند ویا برای معروفیتش به دنبال جنازه میدوند وسپس با لباسهای عجیب وغریب در مجلس ترحیم حاضر میشوند .
آقا مرتضی هم یک از همین مدعوین میباشد به همراه عفت خانم هنزپیشه قدیمی که حال در کسوت یک زن مدد کار اجتماعی درآمده وهمه جا حضورش را اعلام میدارد .
آقا مرتضی دستی به ساز میزد وسالهای سال به دست زنها ضایع شده بود حالا تصمیمش را عوض کرده عاشق جوانان خوش برورو که خوشبختانه همه جا هستند ، میشود او در گذشته همیشه با شوهران دیگران شریک بود وزنان را بین خودشان قسمت میکردند ، حال بعداز انقلاب تسبیح بزرگی دردست گرفته وعکسی مظلومانه در تمام رسانه ها بچاپ رساند ، دیگر به آن کمدی ها خاتمه داده بود ودرکنار میز خاتم ها ! که دستهایش را پرا ز سکه میکردند از زنان جدا شده به دنبال پسران جوان وتازه بالغ روان بود .
صورتش را بدجوری آرایش کرده و سایه ماتیک روی لبش درعکس چهره او را زننده ساخته بود برق کرم پودری که بر روی چهره زرد خود کشیده بود حسابی در عکس دیده میشد آخ امان از این تکنو لوژی جدید وعکسهای رنگی که بیرحمانه همه چیزرا عیان میسازند ، عکسهای سیاه وسفید این حسن را داشتند که میشد آنها را رتوش کرد هرچند حالا هم فتو شاپ میکنند اما گویا این یکی از قلم افتاده بود یا اطرافیان پی به ریا کاریش برده بودند اما به راحتی نمیتوانستند چهره واقعی اورا نشان دهند ویا درباره اش بنویسند او چند چاقو کش حرفه ای وآدمکش در کنارش داشت که از او درهمه جا حمایت میکردند وبا دربار روحانیت نیز رابطه ها بر قرار کرده بود ، بنا براین امر امر او بود.
دیدن آخرین عکس آقا مرتضی در مجلس ختم یکی از بزرگان مرا بیاد ( چهره آن موسیقدان ، مرگ درونیز ) انداخت . بطور قطع روزی او هم زیر آفتاب داغ وسوزان رنگهای صورتش بطور رقت آوری چهره اورا نقاشی میکنند وهمان تصویر دوریان گری را به نمایش میگذارند ، من مرده شما زنده ، اگر نشد ؟ شما به مجلس ختم من ویا به دنبال جنازه ام نیایید ! .
ثریا / روز سه شنبه چهارم تیرماه 1392 شمسی خانم ! ساعت هشت ودودقیقه صبح !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر