ثریاایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا !
-------------------------------
امشب - زمین تمام گناهان خودرا
به درود گفته است
زهد سفید برف
کفر زمستان را درخود نهفته است ......" نادر پور"
امروز شروع جدیدی است برای آنهاییکه دلی خوش وروانی آسوده دارند واین درخت کهنسال در کنار باران میگرید *
گریستنی به وسعت تمام اندوه زمین ! وبزرگی آسمان .
این درخت کهنسال بر غفلت زمین میگرید واینکه صبح روشنی را با طلوغ خورشید شروع کرده ودر اندوه از دست دادن خون پاک خویش است .
گریستین که حتی زمین صاف را با یک روز برقی دروغین که دردوران نوجوانی وبیخبری بود اکنون آنرا میجوید .
دیگر چیزی نیست تا اورا به دوران کودکی ونوجوانی نزدیک کند او میگرید برای آنچه را که ازدست داد برای سر زمینی که مانند خود او از قرون وعصار بیرون آمده بود برای چشمان کودکانی گرسنه وبرای دلهای بریده ا زشادی ولبریز از غم .
آه ! ای صبح وطلوع روشن ! آتش عشق درون سینه کم کم خاموش میشود وخورشید در افق همچنان میدرخشد بیخبر از آن تاریکی که ترا دربر گرفته است .
در شب همیشه حقیقتی پنهان است وگریستنی پنهانی .
نه ! ترا نخواهم بخشید ای ابر سیاه غم انگیرکه بر زندگی من سایه انداختی ومن در پی یک مهربانی
بودم .
در آرزو ی کوچه های خوشبختی . امروز خوشبختی من درکنار موجوداتی است که بیخبر از درد درونم میباشند وبا امیدواری بمن مینگرند در آغوش گرم ومهربان آنها آرزوی زندگی دوباره را دارم اما !!!! اما هر صبح با نگاهی به کاسه خونی که باید از دست بدهم میدانم دیگر فرصتی برای ماندن نیست ومن دیگر برف زمستانی را نخواهم دید ودر حسرت درخت بادام به آسمان بی ابر مینگرم
.
ای ابر بی سامان /باران گریه به وسعت وبزرگی اندوه دل تو همه زمین را آبیاری خواهد کرد ودر شام نوجوانی وصبح کهنسالی ترا به روشنایی دوران کودکی خواهد برد .
بگذار همه چیز همان طور که که میخواهد بگذرد زمانرا دردست بگیر.
آمدم تا بخورشید برسم اما خورشید جانم را به آتش کشید .
سال 2020 شروع شد ونمره امتحان خیلی از آدمها بیست خواهد بود آنهاییکه سر زمینها را وزندگی هارا به تباهی وسیاهی کشاندند .
سال 2020 برای همه شادی آفرین باد. ثریا
اول ژاتویه 2020/ اسپانیا !