« لب پرچین » ثریا ایرانمنش . اسپانیا .
خوشحالم برگشتی ، رفتنت درست نبود متاسفم که سر زمینی ندارم تا ازتو بنحو شایسته ای پذیرایی کنم روز دوازدهم اکتبر روز گریه ها ی بی امان من بود روزی بود که ماهم درگذشته داشتیم پرچمی وارتشی ورژه ای وهنگامیکه پرچم به اهتزاز در\امد اشکهای من بی اختیار فرو ریختند . وما بی همتان وسست عنصران پرچم خودرا دو دستی تقدیم چند کلمه واهی
و بی هویت کردیم ودر زیر \ان به استادیومها میرویم وآنرا بر میافرازیم ! هه هه .
امروز زیر دوش حالم بهم خوردم ضعف شدیدی همه وجودم را فرا گرفت هرچه خون داشتم در بیمارستان از دست دادم خدا وند وبندگانش همه به خون پاک ما احتیاج دارند با خون زنده تند دشنه ها وقمه ها همه از نوک آنها خون میریزد گرسنگان با دهان پر آب در انتظار لیسدن آ|نها هستند .
خوشا بحال بچه های دهکده ها امروز خشونت آشکاری نسبت به تمام خدایان و پیامبران آنها دارم ازهمه بریده ام دیگر مانند سایر افراد افراطی نیستم از اول هم نبودم کجاست انسان ؟ انسانی نیست همه با نمایش قدرت پاروی دیگران وآنها را سرکوب ومنکوب میکنند .
آنهمه ماسک تعصب بر چهره ها نشسته به خاطر یک ایمان وایده لوژی نامعلوم و نا مفهوم و من درانتظار یک انسا ن با شعوری هستم که این ماسک تعصب را از چهره ها بردارد ، بگو به چه کسی دلخوش کنم .
تلویزیونی برایم خریده اند باندازه نیم اطاق را گرفته یک پرده بزرگ سینما اما چرندیات واخبار وتبلیغات سی شش زبان را حمل میکند اما هنوز من نتوانستم حتی یک زبان \انرا تغییر دهم روی همان زبان اصلی ایستاده است !.
مهم نیست امروز همه عقدهدهایم را روی توییتر خالی کردم مهم نیست که مرا میرانند یا میخوانند اما مگر خودشان چه کرده اند تنها جارویی به دست گرفته همهرا میربوند تا خودشان رشد کنند مانند قارچ از سر روی دیوراهای مجازی سرک بیرون کشیده اند .
دشمنانی ترا تهدید میکنند وهر روز هم بر تعداد آنها افزوده میشود برایت اهمیتی که ندارد |/ من نه چیز ی را میبینم ونه آرامشم بهم نمیخورد مگر زمانی که تو درکنارم نباشی من مدتهاست که دارم پوست میاندازم حال درقلرو تو دارم حرکت میکنم همه خدا یانرا رها کرده ام .
چه غم ا گر امپراطوری مقدس رم ویران شو د درعوض مخالفین ما زنده اند ! اینرا درکجا خواندم ؟ پایان
ثریا ایرانمنش . لب پرچین . اسپانیا ۱اکتبر ۲۰۱۹ میلادی .