« لب پرچین » ثریا ایرانمنش . اسپانیا !
--------------------------------------------
شب گذشته در یک کانال یوتیوبی کتابی یافتم که گویا بود اما گوینده معلوم بود که از درون خود حرف میزند از گفته های کتاب . ( جای شاهرخ مسکوب چقدر خالیست ) تا طرز درست نوشتن و درست گفتن را بما بیاموزد .
روزی روسیه شوری آنزمان دریکی ازپیامهای رادیویی وجنگ سرد گفت :
(کاری خواهیم کرد که ایران دیگر هیچگاه روی هیچ مذهبی را نبیند ) !
خوب کارشانرا خوب انجام دادند حکومتی روی کار آمد که نامش ( در فرهنگ لغات تئو کراسی ) یعنی حکومت مذهبی است خوب طبیعی است که خود خواسته را نکوهش سزا نیست .
حال این حکومت درکنار پس مانده ها ی گذشته و بقولی خود روشنفکران بورژوازی نوین چه خواهد کرد ؟ هیج وسط خیابان شهرکانادا فریاد میکشد « یا حسین » به همراه آش نذری وکسانی که روی خودرا گرفته وهمه از همقطاران وفامیل خود همین بی مغزان میباشند .
جناب پوتین زن چندان دوست ندارد بنا براین به عمله واکره خود دستور صریح داده که زنها را پنهان کنید تنها درموقع احتیاج از آنها استفاده فرمایید !
بیچاره ( آزادی ) از ترس در گوشه ای ازاین دنیا فرار کرده است تا از دید امنیتی ها درامان باشد هر چند اورا زخمی ساختند وچه بسا درحال مرگ باشد .
در خراسان بزرگ که مرکز عراقیها واعراب بدوی شده است آوازهایشان ورقص هایشا ن در خانه های عفاف به زبان عربی است وچقدر هم سوزناک وعروسکان ولعبتان جلوی آنها باسن عریان خودرا تکان تکان میدهند.
امروز دو قدرت بزرگ در جهان ما یعنی روی کره زمین دارند با سر نوشتها بازی میکنند یکی روی سرزمینها واموال آنها کاو میگذارد پوکر باز ماهری است ودیگری با کبریت که آنرا بالا وپایین میاندازد ونشان قدرت اوست هر دو بهم چشم غره میروندوهر دو سهم بیشتری میخواهند خوب عروسک آن کبریت باز روی صحنه مشغول رتق وفتق امور وآشپزخانه ارباب است از نوجوان تا نوزاد درون دیگ میجوشند ارباب سیری ناپذیر است .
انسانهای درمانده واز کار افتاده ویا مادرانی که فرزندان برومندشان درون زندانها با حکم طولانی مدت محکومند تنها چشم امید به یک ناجی دوخته اند اگر عکس دوباره خمینی را درماه ببینند مجددا شیون کنان راه میافتند .
نه دیگر چیزی از عمر وزندگی امثال ما باقی نمانده که آ نرا هم صرف مصرف داروهای بیمصرف وکهنه میکنیم و.سپس روی تختخوابمان دراز میکشیم درانتظار عزراییل هر چه باشد ازد کترها وبیطار ها وبیمارستانها بهتر است.
در یکی از سایتها شخصی با کلاه بره ژست روشنفکران نوشته بود که ؛
گفته های خودرا ضبط کنید ونوار یا سی دی کنید ببازار بفرستید ؟! عجب شغل جالی خواهد شد همه باید برویم کنار دست نویسنده آیات شیطانی .
دیگر از ما وامثال ما کاری ساخته نیست تنها درچهار دیواری خودما ن عقده هارا خالی میکنیم تا بقول آن پسرک غده نشود میان گلو یمان ومارا خفه کند .
مردم درون دیگر به سیم آخر زده اند هیچگاه هیتلر وچائوچسکو مائو هم این همه جنایت نکرد .
اما این مردان سیاه پوش وسیاه دل ومغز فندقی کارشان کشتار است خدایشان تنها خون میطلبد آنهم خون جوانانرا چون میدانند که افراد مسن خونی در اندامهایشان نیست آنقدر گردش آن کند است که حتی به قلبشان نیز نمیرسد .
حال چند قایق روی آبهای آزاد شناورند عده ای خودرا باین قایقهای شکسته آویخته اند یا خوراک ماهیان گوشتخوار وکوسه ها میشود ویا قربانی مردان بزرگ .
خوب عده ای هم برای \آنکه زنده بمانند درعین آویزان شدن یکی دوتا هم ماهی را نیز برای روز مبادا شکار میکنند.
چیزی ندارم بنویسم ، نه هیچ چیز همه را همه گفته اند نوشته اند وروی یوتیوبها آورده اند تنها ضجه مادری که دختر بیست ساله اور ا بجرم حرف زدن گرفته وبه سی سال زندان محکوم کرده اند فریادش همه آسمانرا لرزاند اما در دل سنگ اربابان ذره ای اثر نداشت وچه بسا خود او نیز قربانی دختربیست ساله اش بشود .
کتاب گویارا میتوان زد زیرش وگفت که ؛ نه این نوشته من است واین صدا ، صدای من اما نوشته هارا نمیتوان پنهان ساخت همه زوایا وگوشه کنارها عیان است ودیگر حاجت به بیان نیست .ث
ثریا ایرانمنش « لب پرچین » اسپانیا .۵ سبتامبر ۲۰۱۹ میلادی .......