دوشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۹۸

گذرگاه دموکراسی

« لب پرچین » ثریا ایراینمنش . اسپانیا !
---------------------------------------------
ما ا زدموکراسی گذر نخواهیم کرد  میخواهیم آنرا به چنگ بیاوریم بنا براین باید درهمین  رابطه سخن رانی کرد ! 
.......و چقدر تنها مانده ایم  همه ما  که عشق به خاکمان  داریم  بلایی که برسرما آمد  این آشفتگی  را تبدیل  به یک بیرحمی  وبی تفاوتی  ساخت ،  دیگر  مردم دست بکاری  نمیزنند  باد از هرجهت  که میخواهد بوزد  چه جمهوری - چه امپراطوری  ، آنها تنها کشیده میشوند  یا سوسیالیزم  یا توده ها  یا آن پیر وپاتالهای حاشیه نشین ساحل اقیانوس وفرانسه  .
آنچه که امروز  میخواهند این است  که خطر جنگ  هر چه بیشتر از ما دور شود جناب بنتایاهو دراین گمانند که ایران نیز یک فلسطین بزرگتر است ومیتوان با بمب های  نابوده کننده مردم را به کشتار بدهند  عده ای هم آرام  در باغهای  وسیع وپردرخت خود  آسوده برای  فردایشان ( پولی) کشت میکنند  موقع دروی آن فرا میرسد  این میلیونها  حیوان  آنقدر احمقند  که بیچارگان را بستوه آورده  تا روزیکه  باغبان اصلی از راه برسد وبا بیل وچنکگ باغبا نیش آنهارا بروبد به سطل زباله بفرستد ویا آتش بزند .
چنانچه این بلا بر سر همه دیکتاتورها آمد .
در آن روزگار ان  همه برای سازندگی  خودرا آماده  میساختند  تنها عیب بزرگ ما  انبوه بیسوادان  بود وهمین کاررا خراب میکرد  ورفقای توده ای  وبقیه نیز ازهمین بیسوادی ونا آ|گاهی مردم سوء استفاده کردند نخبگانرا به حزب کشاندند  وطبقه زحمتکش وکارگرا نیز ضمیمه احزاب خود کردند واین شد نتیجه همه اقدامات رضا شاه وپسرش که با  مشت هورا کشان  درمیان ماه بر باد رفت .
امروز سالهاست که دیگر سودای جوانی  را پشت سر گذاشته ایم  اما هستند  جوانانی  که بذر  دارند وبه انتظار  پاشیدن  بذر خود دردشت آزادی  آن خاک مقدس نشسته اند .
بسیار شور وهیجان ا زخودشان  نشان میدهند  عده بیشماری  که  نا امید باقی مانده اند باین دو گانگی  مینگرند  وسر انجام همه سوی آن خاک روی خواهند آورد  آدم های بیشماری هستند  با عقاید مختلف  که از قرن ها پیش بهم پیوسته اند  این بزرگترین  عشق آنهاست  که در خوشیها وناخوشیهای آن سر زمین بذر خودرا  میکارند  آنرا کشت میکنند  وبهره برداری مینمایند  حتی نا چیز ترین  قطعه این خاک مقدس برایشان گرانبهاست .
تنها کسانی  هستند که نگاهی به عقب گردها دارند وهنوز وابسته خرافات . 
تنها نگاهی به فرانسه واسپانیا کافیست بدانیم که این دو کشور که داشت زیر پای دیکتاتورها وجنگها خورد میشد امروز سر بلند کرده اند  سالهای خونیی را پشت سر گذاشته اند به |آن افتخار میکنند  روزگاری حتی نان جیره بندی شده بود  وهفته ای یک لیتر شیر به یک خاتواده میرسید  تنها زمانی یک برش ( ژامبون) به یک بیمار رو بمرگ میدادند آب را میبایست در بطریها از داروخانه خریداری کرد  .
امروز  این باغ بزرگ تمدن اروپایی است  وآن سیل عظیم را پشت سر گذاشتند  با جاذبه های بزرگ توریستی  که هرسال میلیونها توریست را از سر اسر جهان باین کشور سرازیر میکند  از قرنها پیش هرگز از شخم زدن خاک خود دست برنداشتند .
کار اول برای اسپانیاییها / سپس مردم اسپانیایی زبا ن/ سوم اروپایی ها / دست آخر برای جهان سومی که ما باشیم حال فریاد بکشیم که آهای ما فلان بودیم وبهمان میپرسند الان چه درمشت داری ؟!هنوز \انها درفکر ساختار وآراستن وپیراستن  طرحهای خویشند  روی تاریخشا ن نشسته اند  حتی بناهای زمان « گوتیگ» را هم حفظ گرده اند  در نشستهای فامیلی حرف اول را زبان اسپانیایی میزند ! ومن آخرین کسی هستم که میتوانم بگویم : تشنه ام ، کمی آب میخواهم ! منهم بذر خورد بالجبار دراین کشتراز  پاشیدم وامروز زیر سایه درختان بلند وتنومندی که باعث افتحارم میباشند زندگی میکنم اما زبان فارسی را ازآنها نگرفتم با آنها بفارسی سخن گفتم در جایی که کوچکترین پسر من تنها سه ساله بود که ما راه غربت را درپیش گرفتیم  به آنها گفتم هر زبان یک انسان دیگر است سعی کندی زبانها زیادتری را فرا بگیرید .
من تنها مانده ام / خیلی هم تنها  ودراین فکرم که ما در طی این سالها چه کردیم ؟  خودرا به باین قبا وآن ردا آویزان کرده یا فروختیم تا چند صباحی زنده بمانیم وآنها که برما هجوم آوردند  همه هویت تاریخی مارا به زیر خاک بردند  وخاطره هارا در ذهن ما کشتند  من یکی از \پای ننشتم  ودیگران را نیز وادار کردم باو یقین دادم  وسومی  را بند کردم  حال ما گروهی هستیم  بی آنکه  یکدیگرا بشناسیم ویا دیده باشیم تنها افکارمان را باهم تطبیق میدهیم  وهرکدام عشق به سر زمینرا درددرونمان پرورش میدهیم .
روح مذهب  تنها در ( بورژوایی )  شهرستانی   تابیده   آنهم توام با ریا ومکر وفریب !همه گمنامند  وفلان مردروشنفکر از اینکه توانسته یک کتاب از ( ایبسن ) بخواند وگفتار اور از حفظ بگوید بخود مغرور ومیبالد بقیه را بیسواد مینامد  دسته ها با هم خویشاوندند  مانند گروه مافیا  وخودرا بابقیه یکی نمیدانند یکی سلطان برنج  دیگر سلطان شلتوک سومی سلطان آهن چهارمی سلطان مس و طلا و حریر وپارجه های دیبا وهمچنان این سلسله فامیل بازاری ادامه دارد .
(جال باید یک میخ بکوبیم  آهای کجاست آن ابزار من ؟ ؟ ) پایان 
ثریا ایرانمنش « لب پرچین » دوشنبه ۱۵ جولای ۲۰۱۹ میلادی  برابر با ۲۴  تیرماه ۱۳۹۸ خورشیدی .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------