هنوز از گذشته ما چیزهایی باقیمانده دور از دسترس راهزنان ودزدان روی صحنه ،وتو غیر از شاعران متعهد توده وخلقی وغیره که تنها سایه انعکاس خورشیدرا میبینند در تاریکی راه میروند وهر گز در صدد بر نیامده اند که ورح خودرا عریان کنند .خودر درعالم هپروت وفاخته وار در آسمان های کدر وتاریک دیده ا ند .ما شخصیتها معنو ی زیادی داشتیم امروز تو تنها فاجعه را میبینی ومیل داری من تا آن حد سقوط کنم وبه تومیل آنها با زبان آنها بنویسم ! تو روح چند هزارساله مارا نه دیده ونه شناخته ای من ازان ارواح بهره میگرم .تو ملتی را که با افکار بلند قرنها زیر ذلت جنگها وزیر سلطه اربابان خارجی بوده است به درستی نمشناسی با اینهمه هنوز \ان ملت هشیار است وزنده است بارها وبارها از روی آتش گذشته ومانند مرغ آتشخوار پرو بال سورانده اما خودش زنده مانده است .تو وامثال تو مانند کرمهایی که درشکم وروده ما رشد کرده ومارا کم کم میخورید غیر از ماجراجویان سیاسی وپا اندازان وشکم باره ها پای درجای ( بی ادبی ) گذاشته اید چرا که نمیدانید ادب چیست بشما یاد نداده اند چرا که ادب مانند قلم گم شد وصحنه های دزدی وادمکشی وزد وبند بانکها ، با گروه دلالان فاحشه خانه ها چیزی نه دیده ای ونه شنیده ای ونه میبینی ، بنا براین لازم نیست ذر باره من ونوشته هایم حکم برانی . پایان ثریا ایرانمنش . « لب پرچین » ۱۱ جولای ۲۰۱۹ میلادی ۲۰ تیر ۱۳۰۸ خورشیدی !
پنجشنبه، تیر ۲۰، ۱۳۹۸
قلم فاضلانه !
هنوز از گذشته ما چیزهایی باقیمانده دور از دسترس راهزنان ودزدان روی صحنه ،وتو غیر از شاعران متعهد توده وخلقی وغیره که تنها سایه انعکاس خورشیدرا میبینند در تاریکی راه میروند وهر گز در صدد بر نیامده اند که ورح خودرا عریان کنند .خودر درعالم هپروت وفاخته وار در آسمان های کدر وتاریک دیده ا ند .ما شخصیتها معنو ی زیادی داشتیم امروز تو تنها فاجعه را میبینی ومیل داری من تا آن حد سقوط کنم وبه تومیل آنها با زبان آنها بنویسم ! تو روح چند هزارساله مارا نه دیده ونه شناخته ای من ازان ارواح بهره میگرم .تو ملتی را که با افکار بلند قرنها زیر ذلت جنگها وزیر سلطه اربابان خارجی بوده است به درستی نمشناسی با اینهمه هنوز \ان ملت هشیار است وزنده است بارها وبارها از روی آتش گذشته ومانند مرغ آتشخوار پرو بال سورانده اما خودش زنده مانده است .تو وامثال تو مانند کرمهایی که درشکم وروده ما رشد کرده ومارا کم کم میخورید غیر از ماجراجویان سیاسی وپا اندازان وشکم باره ها پای درجای ( بی ادبی ) گذاشته اید چرا که نمیدانید ادب چیست بشما یاد نداده اند چرا که ادب مانند قلم گم شد وصحنه های دزدی وادمکشی وزد وبند بانکها ، با گروه دلالان فاحشه خانه ها چیزی نه دیده ای ونه شنیده ای ونه میبینی ، بنا براین لازم نیست ذر باره من ونوشته هایم حکم برانی . پایان ثریا ایرانمنش . « لب پرچین » ۱۱ جولای ۲۰۱۹ میلادی ۲۰ تیر ۱۳۰۸ خورشیدی !