دوشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۹۸

قانون خدا

« لب پرچین » ثریا ایرانمنش . اسپانیا !
-------------------------------------------

و.... چه قانون ظالمانه ای ! : 
« ای شماییکه   باید رنج بکشید  وبمیرید ، رنج بکشید ! کسی برای خوشبخت بودن  زندگی نمیکند برای آن زندگی میکمد   که قانون (مرا)  به سرانجام برساند ،  رنج بیشتر  ...بمیر ولی آن باش  که باید باشی « انسان !» بر گرفته از یک نوشته : رومن رولان  نویسنده نامی فرانسه !.

آری ، به یکباره همه چیز فروریخت  پایه همه نوع آن ساخته ها وما چه بدبخت شدیم حتی در ظلمت شبانه غربت  هرچه را ساخته بودیم  به غنیمت بردند  دیگر شعور وعقل  به هیچکاری نمی آید وتاریخ مصرف آن  تما م شده است .

حال میبینی  که هیچ نمیدانستی ، هیچ نمیدیدی ، درون حجابی  از پندارهای نیک  ونزدیک به فریب میزیستی بین تصور  ودرد موجودی که خون خودش را  مینوشد برای درمان  بین تو وآنها هیچ ارتباطی وجود ندارد  میان اندیشه مرگ  وتشنجات  تن وجان دست وپای میزنی  دربرابر این موجودات  بینوای ساختگی - مقوایی که همه تلاش بیهوده دارند برای آنکه ثابت بمانند وخود وزندگیشان درامان .
آنهم یک زندیگ که درحال پوسیدن است .

خودرا پنهان کردی در میان این گفتارها  ومیپنداشتی درکنار این  عروسکهای بی کار وبیجان  تو نیز جایی داری اما از ( اهمیت اجتماعی) بیخبر بودی  ! نه چیزی نبود غیر از یک فریب  از آن پس یاد گرفتی  که بدانی  زندگی یک مبارزه  دائم است بر ضد سرنوشت خونخواری که میل نداشتی  بر تو چیره شود  ودرهمان حال فهمیدی که سرنوشت از تو قویتراست .
پایان 
ثریا ایرانمنش / دوشنبه .۱۷ ماه ژوئن ۲۰۱۹ میلادی .