جمعه، فروردین ۳۰، ۱۳۹۸

آیین رضوانی !

ثریا ایرانمنش « لب پرچین » . اسپانیا !

پدرم روضه رضوان به دوگندم بفروخت 
نا خلف باشم اگر من بجویی نفروشم !

امروز روز دردناکی برای جامعه مسیحیت میباشد وامشب شب  شام غریبانه است ! اما صبح زود روی گوشیم  تبریک روز بزرگ رضوان را دیدم !!!  وروز گذشته نامه ای دریافت کردم که آیا ایران آینده  بهایی خواهد شد ؟ درجواب نوشتم صد درصد هم اکنون درتهیه وتدارک جا بجایی پایتخت میباشند وشیراز پایتخت خواهد بود  بقیه را دیگر نمیدانم تجزیه میشود واقوام مختلف میروند تا یکدیگر را بکشند  ویا به زور باید بهایی شوند !
مفصل داسانی روی تابلتم نوشم سایه ابری آمد  همه را برد !!! همه چیز مارا زیر نفوذ خود گرفته انذ حتی تعداد نفسهایمانرا نیز میشمارند ! بنا براین تا جاییکه فضا دارم مینویسم  چند صفحه تازه  به این دستگاه  اضافه شده  میتوانی به صفحه جدیدبروی !!! خیز قربان با این کثافت آسوده ام .

بیاد ندارم چه ها نوشتم اما سخت عصبی بودم من دریک خانواده ای پای به عرصه وجود گذاشتم که نیمه بودند نیمی مسلمان زاده ونیمی زرتشتی  تصمیم گرفتم بسوی اجدام بروم همان رفتا روخوی \انهارا به ارث برده بودم حال باید تسلیم مردمی شویم که دست استعمار برای استحمار ما باو لقب امام زمان وآخرین امام داده شده  است در شیراز به دنیا آمده درحیفا پناه گرفته است وهمان بانک داران چند صد ساله وزمینخواران وزمیندارن اورا  آن معبد  مرموز را اداره میکنند برایمان نان میفرستند گوشت  خودمان  را بخورد  خودما میدهند مگر نوکر آنها باشیم .
چندین بی خانمان وآ واره وگرسنه را جمع کرده تعلیم داده اند  داده اند وآنها میخواهند  مارا تعلیم بدهند !!! روزیکه وارد این سر زمین شده شاید تنها یک بهایی بود امروزنزدیک به هشتصد هزار بهایی در سر تاسر این سر زمین وجود دادرد بمددد مسنجرها وبیت های عظیم !! .
بلی دستی همه نوشته های مرا پاک کرد ومن مجبور شدم دوباره باین دستگاه فکسنی با این خط نکبتی که روی آن است پناه ببرم  وبنویسم که  ای مولانا برخیز وفریاد کن که مکانم لا مکان باشد بگذارید بمیل خودمان عاشق باشیم وبه میل خودمان خدایی را که درسینه نهان کرده ایم بپرستیم چرا باید با دستور شما ها باشد ؟ کلیساهارا بنوعی ساخته اند  مثلثی شکل که بعدها بتوان از آنها بعنوان معابد ومساجد استفاده کرد ( هرچه باشد ایشان اول مسلمانند ) ! الواحشان وگفته های طلاییشان با خطوط درهم فاخر عربی نوشته شده ( حیرانم  که این انگلیسها  کجای اعراب رادوست میدارند ؟ ) !معلوم است !!! .
چه تدبیر ای مسلمانان  که من خودرا نمیدانم 
 نه ترسا و یهودیم نه گبرم نه مسلمانم 

نه شرقیم  نه غربیم  نه بریم ونه حریم 
نه از کان طبیعتم  نه از افلاک گردانم 

نه از خاکم نه از بادم  نه از آبم نه از آ تش 
 نه ازعرشم نه از فرشم  نه از کونم  نه از کانم 

مکانم لا مکان باشد  نشانم بی نشان باشد 
نه تن باشد نه جان  باشد  که من از جان جانانم 

خوب این جان جانانرا بگذارید درون سینه هایمان پنهان داشته واورا بپرستیم . 
روز  گذشته به تماشا ی فیلم ( آوای برنادوت نشستم ) پس از \ان دراین فکر بودم که مردان خدا ومردان دولت ومردان اقتصاد که هرسه دستشان دریک کیسه است چرا گفته های این دختر جوانرا فقیر را باور نداشتند ؟ یا خود دروغگویانی بیش نبودندبرای فریب مردم ویا چون دختر ک فقیر وندار بود حرفش نیز خریداری نداشت چه بسا اگر دختر یک دوک  وشه زاده بود حتی نخهای شلوارش را بعنوان تبرک میبردند !!! بدینگونه مردم را دربرابر سئوالها قرار میدهند سپس میگویند دین کور کر ولال است  بیشتر سئوال مکن !!!!
منهم دیگر سئوالی ندارم ! 
پایان 
ثریا ایرانمنش « لب پرچین » جمعه ۱۹ آپریل ۲۰۱۹ میلادی برابر با ۳۰ فرودردین ۱۳۹۸ خورشیدی !..