شنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۹۸

آهوبچه

ثریا ایرانمنش (لب پرچین ) اسپانیا 
شنبه  ۲۷أپریل ۲۰۱۹میلادی  

تو ای دخت ایرانی 
سخن با توست 
توای  نازک گل اندام  افتاده بر خاک 
ای نهال  فخر انسانی 
 ای درخت  پر شکوه  بارور 
 تو ای گمشده در این دین  بی ایمانی 
در این شهر غربت بی عزت 
نگاهم را بر تو دوخته ام 

تنها دمی باز کن چشم خویش را 
چه شد میراث فرهنگ درخشانت 
کجا شد سودابه  و رستم دستانت 
کجا رفت شیرین  با فرهادت 
کجا شد آن همه پندار نیکت 

نگاهی بر خود افکن 
درون کیسه جهل ونادانی  
سرا پایت  همه خون  انسانی 
رخت از رنج  آدمخواران شفق گون است 
دلت زندان  مکر  وشید افسون است 
رخت آیینه دار یک مجنون است 
دلت جایگاه مور است 

کجا شد شیر شیرین نگارت 
چشم فسونکارت 
چرا اینسان تبه گشتی خوار گشتی ؟
به زیر چادر بی اعتبار گشتی 
----------
هر روز شنبه ویکشنبه  ما افتخار این را داریم در ساعت هشت صبح به موسیقی کلاسیک به همراه ارکستر سنفونیک اسپانیا گوش دهیم واین تا زمانی  است که (آن مسلمین   تغذیه  شده از پولهای  جیم الف  )  رشته کاررا دردست نگیرند فردا روز سرنو شت است  این موسیقی بود که توانست تا امروز مسیحیت  را روی پا نکاهدارد این هنر نقاشی  وهنر مجسمه سازی بود در اسلام هجری این چیزها  حرام است هنر حرام اند رحرام است  حال دارم با آلگروی فلوبر گوش میدهم  شادی در آن موج نمیزند  وای به روزی که این سر زمین هم چهل سال به عقب بر گردد ! 
أنگاه باید مرثیه ای هم برای زنان امروز  این سر زمین سرود .پایان 
ثریا /اسپانیا /  ۲۷ اردیبهشت  ۱۳۹۸ خورشیدی