ثریا ایرانمنش ”لب پرچین ”اسپانیا !
اینجا کسی است پنهان دامان من کرفته !
گویا فصلها نیز دچار پریشانی حواس وجابچایی شده اند درشمال وجنوب برف میبارد وزمستان خودرا به نمایش میگذارد
برایش نوشتم : میخواهم برگردم بههمان خانه به همان زمان درجوابم نوشت :
دیگر خبری از آنهمه امنیت واحترام نیست همه چیز. زیر لچکها وسر. بند ها پنهان شده عقلها گم شده اکثرا از این شهر فرار کرده به کوهستانها ویا دشتها پناه برده اند تنها (بازار) است که کار میکند دیگر نمیتوانیم به گذشته برگردیم .
تمام شب این اشعار در ذهنم زیر. ورو میشد :
ز پا فتادم ورویم به منزل بمنزل است هنوز
شدم خراب و چشمم به ساحل است هنوز :
کدام ساحل ؟ کدام خانه وکدام مننزل تو محکومی تا آخر عمر در. همین اسارت بمانی ودرهمین تبعید .
در یکی از خبر نامه ها خواندم که بزرگترین بازار خرید جهان (ایران مال) افتتاح شد چشم سر مایه گذاران لوازم آرایش ومدیستها روشن اگر نان نیست برند لاکرچی گوچی هست واگر آب فاسد وغیر قابل نوشیدن است درعوض صف اتومبیلهای ساخت چین روح شما را سیرا آب میکند وهتلهای هفت ستاره برای اعراب خوشگذران به همراه دختران بیچاره وگرسنه ایرانی این مال ظاهرا با نام یک ایرانی ساخته شده اما خوب میداأیم که چه دستهای ناشسته ای در کار این بنای عظیم واین هیولا در کار بوده است .
من خاکم را سر زمینم را دوست دارم منهای مردم در گذشته نیز مردم آن با آنهمه ادعا وخود فروشی چندان راست گو نبودند دروغ ریا فریب واز همه بد تر تعارف های دروغین جزیی جدا نشدنی از فرهنگ پر بار!!!ماست به بی شرف میگوینندد شریف به کچل میگویند زلفعلی وبه کور میگویند چراغ علی این خاصیت ماست اگر خودت بودی با طبع راستین برایشان خطرناکی ویا احمقی بنا براین حتی اگر بهشت هم بشود امکان زندگی من در آنجا صفر است نه نمیتوانم با این ریا کاران به یک جوال بروم اما بوی خاکم مرا میکشد خاک بم آفتاب بی حیا و داغ جنوب سواد ومعلومات ما درون کتابهای بسته است میخو انیم اما درک آنرا نداریم خصلت وفترت ما از ازل با دروغ و ریا بنا نهاده شده است .
داستانی را از مرحوم رضاشات نقل کرده اند که روزی تیمور تاش نخست وزیرو قت در مشهد طی یک دیدار از پرورشگاه بعرض میرساند که این بانویی که امروز بر گونه من سیلی زد یک زن بیوه جادوگر وجاسوس است رضا شاه در جواب میگوید ممکن است جاسوسی اورا باور داشته باشم اما تو ازًکجا میدانی او یک ساحره وجادوگر است ؟سعی کن همیشه مطلب را واقعی ببینی خوب نتیجه آنهمه راستی وخدمت را همه به چشم دیدیم امروز تنها روح اوست که نکران خاکش میباشد نه پس مانده ها و تفاله هایش .
روانش شاد الان جسد او کجاست ؟!پایان
ثریا ایرانمنش ”لب پرچین ” پنجشبه ۲۵آپریل ۲۰۱۹ برابر با ۵اردیبهشت ۱۳۹۸ خورشیدی /اسپانیا!