پنجشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۹۷

توماس جفرسون !

ثریا ایرانمنش « لب پرچین » !

در آن زمان که بمیرم  در آرزوی تو باشم 
بدان امید  دهم جان که خاک کوی تو باشم ........:سعدی:

در تالار آیینه کاخ گلستان  ُ تصویری آویزان است ( یا بوده )!؟  کمال الملک را می بینید  که درمقابل ناصرالدین شاه  نشسته صورت شاهانه را نقاشی میکند !   ودردل مینالد وفریادها  دارد  ، دریغ ودرد ! مگر تو شاه ایران نیستی  ؟ پس چه شدی ِ مگر تو جانشین  داریوش  نیستی ؟  پس چرا بر نمیخیزی  وسر نمی افرازی  چرا باین پستی وکوچکی وحقارت رسیدی ؟  ؟ و من  صنعتگر وخلاقم  ، خاطر من خلاقیت میافریند  اما ایرانی را بدین حقارت  نمی پذیرد  . ( آیا در آن روز  آن نقاش جادو میدانست که روزی جانشینان بدتر از همان شاه قاجار ایرانرا به پست ترین مرحله عمرش میرسانند ؟) 

بگذار ایران را به پهنای  دنیا  وشاه ایران  خدای روی زمین بسازم  مگر نه فردوسی  ایران مرده را دوباره زنده سخت  تا خود باین بزرگی  وحشمت وسالاری رسید ؟  بگذار منهم آنچه را دردل دارم بسازم  تا جاویدان بمانم  .گرنه از کار خورد  نام بزرگ بر نمیخیزد .....

درجایی دیگر کمال الملک  را میبنید  که درمقابل  طبیعت به تخیل  نشسته  فکر میکند  میپرسد که ای آفریدگار   چرا همه هنر مند   واهل دل  نیستند  تا دنیایی سراسر زیبایی  ونیکی  وصفا بیافرینند  تا با هنر  مهر ومحبت وزشتی  وبدی وپلیدی  را ازجهان  براندازند  ! چرا بر خلاف  سایر آفریدگان  بشر همیشه به دنبال  هرکه گمراه تراست  وستمکار تر است میرود ؟ /
آیا روح آن هنرمند خلاق وبزرگ  که همواره در آسمانها  به جستجوی کمال  وزیبایی درگردش وپرواز است  تا محبوب خودرا روی زمین  به آن زیبایی بیافریند  امروز هم تماشاگر خلق ذلیل شده ما میباشد 

بر خلاف گفته آن مردک دباغ ما تنها یک شاهنشاه داشتیم که مارا سرافراز  درتمام جهان کرد پسر رضا شاه بزرگ محمد رضا شاه پهلوی که امروز جایش را جانوران ومارها وعقرب های جرار  گرفته اند او پسر پدر ی بود که  از ساعت هفت صبح  د دفتر کارش همه مراجعین را  میدید از رییس دفتر شروع  میشد وتا ساعت  یک ونیم بعد از ظهر  به دیدن رئیس ستاد ووزرا  واشخاص دیگر مشغول بود  .

««درساعت ناهار سر سفره حاضر میشد  پس از نیم ساعت استراحت  مجددا به دفتر خود بر سر کارش بر میگشت  تمام شب به قرائت  گزارشات مشغول میگردید  هشت شب شام مختصری میخورد وساعت  ده به رختخواب میرفت  در مغز خود برای فردای ایران بهتر  نقشه هایی داشت  لباسهای او تنها از چند دست لباس   معمولی سربازی  که غالبا از پارچه وطنی بود  تشکیل میشد .
در اطاق کار او  جز یک میز  وچند عکس از بزرگان  چیز دیگری دیده نمیشد  کفش های او نیمه چکمه بودند  درجیب خود تنها  یک دستمال  ویک قوطی سیگار  نقره داشت  سیگارش به سبک  قدیم از توتون های معمولی  بشکل « مشتو کدار» بود .
در ساعت معینی چای  مینوشید  درهمان  استکانهای معمولی  بلور قدیمی نعلبکی دار   بیش از هر چیز  به میهن خود عشق میورزید  واین موضوع  ضمن زندگی روز مره او  کاملا مشهود بود  منتهای علاقه را به خانواده خود داشت واز بین ورزش ها تنها پیاده روی را دوست میداشت  غذایش ساده بود  وغالبا برنج  میخورد  غیر از دو وعده همیشه از خوردن زیاد احتراز میکرد  صرفه جو بود  از مطالب بیهوده گریزان اما همیشه در جملات کوتاه  ومقطغ او یک دنیا معنی وحقیقت نهفته بود »». 

بلی او رضا شاه بود که میل داشت این دین منحوس ر ا ودست ملاهای عمامه داردومکلا را از سر مردم ایران کوتاه کند .ایکاش مردم ونسل تازه  به تاریخ نظری بیاندازند هرچند  انقلاب فرهنگی  بسبک مائو همه چیز را به زیر خاک برد اما هنوز دستهایی هستند که تاریخ را به رشته تحریر درمیاورند وهنوز کتابهایی در بعضی از چمدانها پنهانند . 

««وامید است که با لطف پروردگار  وکوشش و کار همه مردم  این سر زمین  بتوان ایرانی آباد ومترقی وثروتمند بودجود آورد  که درآن بجای فقر وجهالت  وظلم وبدبختی  ، ثروت وفضیلت وعدالت وخوشبختی حکمروایی کند»» ( این قطعه را از کتاب مردان بزرگ نوشته بزرگ مردتاریخ ایران محمد رضا شاه پهلوی زیر عنوان  « مردان خودساخته » برداشته ام ( رضا شاه کبیر / بقلم محمد رضا شاه پهلوی ) !
حال شب گذشته در بین خواب وبیداری اخبار فوری فوری و فوری ..... روی تابلتم روشن شد امریکا میخواهد با ایران جنگ کند به ایران حمله کند وسرانجام ما هم صاحب یک « توماس جفر سون »! خواهیم شد مردی از قبیله رضا شاه ! ـ) به گفته خود او ) ! 
حال چرا همیشه باید دیگران برای ما راه وتکلیف روشن کنند آنهم به علت نادانی وناتوانی وحسادتها وخیانتهای خودمان بخودمان میباشد پدر به پسر حسادت میکند ومادر به دخترش !!  شاعر ونویسنده به وطنش ... درد ما این است که چند صباحی  را درخیابانهای خارج میگذارانیم وسپس میل داریم شاه ایرانرا مانند امریکا بسازد  درحالیکه باید اول  خانه تکانی مغزی نمود اول باید گفت  دورخود نچرخید چشم بمال دیگران ندوزدید خاک خودتانرا مقدس بشمارید  خیانت میکنند بعد با پرورویی تمام میگویند اشتباه کردیم !!!!پایان .
ثریا یرانمنش « لب پرچین » / اسپانیا / ۱۶ اسفند ماه ۱۳۹۷ خورشیدی برابر با 07-03-2019 میلادی !!