دوشنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۹۷

ایران اسیر ا

دردنامه 
تو ای ایران در. بند ،
در بند واسیر فرزندان  بی خرد  امروز  دلم سخت برایت میسوزد  هیچ پارسایی دیگر بر نخواهد خاست تا نیمه جان ترا از جای بر دارد وزخمهایت را التیام بخشد  ،دیگر راه پارسایان بسته است  دزدان  ره عشق تو  با نام تو ما را میفریبند  خطا کردند  ،خطا رفتند  وهیچ هم پشیمان نیستند واین نا بخردی را به فرندانشان نیز به ودیعه گذاردند .
امروز  حتی پرورگار نیز  از این قوم دین فروشان وتوبه  کردگان  گریزان وچشم فرو بسته است . 
این دریوزگان  ورها از خویش هم بر یده .
تفریگاهشان  گورستانهاست  وقتل عام  دارندگان  ملک دارا وجمشید .
هر شب با تو سخن میگویم و  افکارم را جستجو میکنم شاید آبی خنک بر دل زخم دیده ام بیابم از آن سر چشمه روشنایی اما افسوس همه آتش است که برجانم میریزد ومرا میسوزاند .
ایران اسیر زنانی نا بخرد وبیقواره نام ترا برخود گذاردند وکامیاب  شدند !!!ومن در این سوی جهان چشم بر آسمان لاجوردی وآن قله بلند الوند دوخته ام  آیا روزی دوباره آنرا خواهم دید؟ بی آنکه قداره کشان ولاتهای مدرنیزه شده بمن پرخاش کنند؟! .
ویا ای عشق ابدی من این آرزو را با خود به آتش خواهم سپرد !؟.
من ’ ترا در جلد کلمات وکتابها با خود بیرون کشیدم حال برای یافتن زادگاهم در میان اوراق پاره واز هم گسیخته  روی زمین یخ بسته سر زمینی که متعلق بمن نیست  / بی امان میگردم ویا به شاخه های لاغر وخشکیده افیونی روی میا ورم تا از تو بگویند  سرود ترا بخوانند  تو ای مرز پر گهر وای سر زمین دلاوران چگونه بدین حقارت تن در دادی؟ فرزندانت همه حرام زاده بودند نه از تخمه وبذر تو . پایان 
ثریا / اسپانیا / دوشنبه ۱۸ فوریه  ۲۰۱۹ میلادی😥🌾