سه‌شنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۹۷

فریاد به فریاد

ثریا / اسپانیا /

در میان کهنه کتابها و دفاتر و مجلات   این اشعار را یافتم  که سراینده آن شادروان » فریدون مشیری « میباشد  و دیدم مورد قبول امروز است .

فریاد به فریاد بیقراری !

تقدیم به » دوست «  و گله هایش »

ای خشم به جان تاخته  ، توفان شرر شو
 ای بغض گل انداخته ،  فریاد خطر شو

ای روی بر افروخته  ، خود پرچم ره باش
ای مشت بر افراخته ،  افراخته تر شو

ای حافظ جان وطن ، از خانه برون آی
 از خانه برون چیست  که از خویش بدر شو

گر شعله فرو ریزد ، بشتاب  و میندیش
 و ر تیغ فرو بارد  ای سینه سپر شو

خاک پدران است  که دست دگران است
 هان ای پسرم  ، خانه  نگهدار  پدر شو

دیوار مصیبت کده ی حوصله بشکن
 شرم آیدم  از این  همه صبر تو ، ظفر شو

تا خود  جگر روبهگان را بدرانی
 چون شیر  در این بیشه  سراپای  ، جگر شو

 مسپار وطن  را به قضا و قدر ای دوست
 خود بر سر آن  ، تن  به قضا داده  قدر شو

فریاد به فریاد بیقراری  ، که وقت است
در یک نفس  تازه اثرهاست  ، اثر شو

ایرانی آزاده ، جهان چشم به راه است
ایران کهن  در خطر افتاده  ، خبر شو
پایان

مارا از خانه نیز حقی است که خورده اند وبرده اند .

ثریا ایرانمنش ، اسپانیا / سه شنبه 28 آگوست 2017 میلادی برابر با 6 شهریورماه 1397 خورشیدی .
.