جمعه، تیر ۰۸، ۱۳۹۷

کدام پهلوی ؟

ثریا ایرانمنش » لب پرچین « !


و..... آرام آرام نسیمی  را که دوست داشتد  میوزید
نه باید که که ط.فتن  زا بود
 باید که مهار شده  باشد 
 وذنسیم  توفانیست رام شده  .

ما مرغان درقفس اسیر  که  نه پری داریم ونه بالی برای پرواز  باید از چه حکایت بکنیم ؟ ......
 تابلت را که باز کردم اولین فریا دجناب فروهر را شنیدم که دستهایش را بلند کرده  وبه علیرضا حرام زاده فحاشی میکرد ، ای خائن ، ای وطن فروش چهل سال تو یارانت  ( خوب این را تاحدی درست میگوید ا) او ومسعود بهنود ومحمد امینی معروف به ممد لنین وآن چماقدار مخمل باف همه  محصولات کرم زده وصادارتی میباشند .
تنها سئوالم این بود که  بپرسم  ، مرد محترم ! 
تو ازکدام پهلوی حمایت میکنی ؟ خود او شریک دزد ورفیق قافله است  وچه بسا اگر دید آنهمه مردم هنوز سعادت را در زیر پر پرواز پهلوی ها میدانند  سر کار علیه دوشیزه " نور"  را بعنوان ملکه هزارو یکشب به آنهاییکه  چسپیده به تاریخ کهنسال ومرده خود میبا شند  بر تخت مینشاند  و او را به جا نشینی خود بر میگزیند با یک تیر دو نشان زده است ! مگر تکیه کلام مادر بزرگمان این نبود که " 
نور بر تاریکی پیروز میشود ؟ خوب ! .... کمی دلخوشخنک بدهد تا به بقیه کار ها برسند  یعنی فروش سر زمین .

هنوز دچار ضعف هستم وبه درستی نمیتوانم  کلماترا بیابم ، خط هم باندازه یک مورچه سواری  جلوی چشمانم قد میکشد .
 آنچه که گذشته ، گذشته وچه بسا ما آنقدر سختی و بدبختی دراین چهل سال  کشیدیم که حال آن زمانرا دوران بهشتی خود میدانیم ، ملت بدبختی هستیم  بهر روی  هرگاه کتاب مقدس حافظ را با ز میکنم  این  ابیات پدیدار میشوند " 

چهل سال رنج وغصه کشیدیم وعاقبت ، 
تقدیرما به دست می دوساله بود ؟
ومن هنوز نتوانستم  برای خود توجیح کنم که منظور ازان می دوساله چیسنت ؟

معانی  گذرا وگریزنده اند  نمیشود آنهارا گرفت  باید معنای محکمی در آنها یافت  معنایی که در پهنه قفس پنهان نباشند .

امروز دیدم که در کلیسای بزرگ سنتا آپوستول اولین بنیان گذار کلیسای رومی درا ین سر زمین که اول سر اورا بریدند وسپس مجسمه اش را درون یک  کلیسای متروک جای دادند ومجسمه ها ساختند  وآنجارا به یک مکان مقدس تبدیل کردند که مراد دهنده هم بود و توریستهای زیادی را از اطراف دنیا بسوی خود کشید ومیکشد ، حال بینی ودستهای وپیکر مجسمه ها دراثر نم وباران وگرده زمان صدمه دیده  وچه گریان ونالالن مسئولان درخواست کمک داشتند ! و..... بدین  سان کلمات مقدس وتصاویر مقدس  بوجود آمدند .!
پول حلال مشگلات است ، طرف تجاوز میکند  با وثیقه آزاد میشود تا دادگاه فرمایشی  بسته به شانس است یکی هم  هنوز نفس نکشیده بالای داراست چون وثیقه لازم را نداشته تا بپردازد 

این عدالت  ماست واین قانون طبیعت که همه جا حکمفرماست .
عده ای مانند من  درقفس خود  جای میگیرند  وبجای آنکه بادبان کشتی را برافرازند  دور قفس را میله میکشند  ونسیم را نیز زندانی میکنند  مانند مرغکی بی پر وبال تنها درقفس بال بال میزنند  اما هیچگاه  درمعرض توفانها  نمی ایستند  از باد وحشت دارند باد با خود همه چیز میاورد همه نوع خس وخاشاکی را .

عده ای دریا نوردی را دوست دارند وراهزنی دریایی را  بنا براین بادبانهارا بالا میکشند  آنها  کلماترا در قفس زندانی میکنند  وتصاویر را نیز  طوفان گاهی تبدیل به یک سنگ شده  که ناگهان صورت خداوند را بخود میگیرد ( مانند سالهای 57)  . 

توفان  گاهی کلماترا سر بسته واسراز امیز بسوی دیگری پرتا ب میکند  تا ازنگاه خیره خردمندان در آمان باشند و درحال حاضر جلوی طوفان ایستادن  بس خطرناک است 
مرغان درقفس  مقدس اسیرند  واز هر نسیمی که میوزد  آنها با اشتیاق بال وپر میزنند  شاید در لانه باز شود  وپرهایشان گشوده  تا دوباره  بادشوند نسیم شوند  وطوفانبر ا کنند  وچه بسا قس ها را بشکنند .

ودر خال حاضر من درانتظار آن می دوساله میباشم که دست تقدیر برایم پنهان نموده است ! .پایان 

نبودی  آنکه  منت دلنواز میگفتم 
چرا  ز ساده دلی  با تو راز میگفتم 

همه حکایت ناز تو گفتی  زین پیش 
کنون  بلای دل است آنکه  ناز میگفتم 

هر آن سخن  که از او یاد بود شب وروز
تمام میشد وهر بار  باز میگفتم 

دلش  گر از سخن من گرفت بر حق بود 
که دردهای دل جانگداز میگفتم ........". امیر خسرو دهلوی "
-----
ثریا ایرانمنش » لب پرچین « 29/06/2018 میلادی ؟