چهارشنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۹۶

تلف شدگان !

اول بنا نبود که بسوزند عاشقان 
آتش به جان شمع فتد  ، کاین  بنا نهاد 
------
سلطان ابن سلاطین عثمانی امروز ،یعنی آن غازی و دیوانه زنجیزی که میل دارد همچنان پادشاهی عثمانی را مانند ( بعضی ) از سر زمینها احیا> کند همچنان با کمک اربابانش میتازد ، میکشد ومیبرد ، 
250 نفر در سوریه تلف شدند ( گویی حیوانات بیماری بودند که تلف شدند ) متعلق به کدام سر زمین آیا ایرانیان بدبختی که به خدمت خادمین حرم در آمده اند از فشار گرسنگی ؟ یا سیاهانی که برای لقمه نانی جان میدهند ویا افغانها ، گمان نکنم ترکی دراین وسط جان داده باشد .
شصت نفر در سقوط هواپیمایی که تازه روسیه جای آنرا به ایرانیان نشان دا د( تلف) شدند یا خودکشی شدند هرچه بودند میبایست تلف میشدند یا درراه پر درآمد راهیان نور ویا درآسمانها با طیاره های اسقاط دست سوم و چهارم .
اینهمه کشته در تمام جهان ، آب در دل امپراطوری کبیر یوناتید کینگ دام تکان نخورد  گویا  دنیا  باید تا آخرین روز خاموشی خورشید  حافظ  این امپراطوری  ابدالدهر باشد .

مجله " وگ"  فشن شو داشت وملکه تشریف فرما شدند تا از شوی لباسها وغیره دیدن کنند  آما آهسته  که گربه خبردار نشود .( آخه ایشانهم دل دارند )!!!!
آن گوریل بزرگ در سر زمین خرس سفید بی اعتنا به همه حوادث مشغول بدن سازی وبدن کاری خویش است ! 
تلف شدگان باید تلف شوند بردگانی که باید از بین بروند .

روزی که ما  از سر زمین بریتانیای  کبیر مهاجرت کردیم و بسوی این غربت سرای دوم آمدیم عده ای از دشمنان درلباس دوست مارا باخوشحالی بدرقه کردند به آنها گفتیم چه ضرری دارد شما هم که چندان میل به آب و هوای و مردم اینجا ندارید شما هم با ما بیایید ، جناب لطیف اغای گل  کمی دهانش کج وکوله کرد وگفت  :

" گوربان ، ما چه نوچر هستیم  چه بهتر درچنار ارباب باشیم !!! "( ماکه نوکر هستیم بهتر  است کنار ارباب باشیم شاید رتبه ای بما داد وتوانستیم  بیشتر بلیسیم .
و لیسیدن آنهم با چه تمیزی دهانشانرا هم شستند گویی ابدا بویی از مستراح ارباب به مذاقشان نخورده است .

بله تلف شدگان جزیی از حیوانات  دوپا هستند وباید  تلف شوند مثلا بابک زنجانی هیچگاه تلف نمیشود اما شاید مثلا من تلف شدم واین عنوان جدیدی و افتخاری است که به مابردگان عصر نوین داده اند ، تلف شدگان .

دعوای بین دراویش  گنا ابادی ها وملاها همچنان ادامه دارد وباز عده ای تلف شدند حال این دعوا بر سر چیست ؟ تنها خودشان میدانند خدا بیخبر است خدا تنها بازیچه دست این گروهکها شده است .

وکسی نیست از من بپرسد ترا چه سننه ؟ بتو چه ؟  اما اینها روزی و روزگاری اگر دنیایی باقی ماند بدرد عده ای خواهد خورد . حال چرا مانند ابر باران زا بر هر آسمانی 
ظاهر میشوم ؟ خودم نمیدانم برای رفتن و گشتن احتیاج به اجازه کسی ندارم  میروم تاهرکجا که میل داشته باشم  خودرا میگسترانم .

امروز مغز ها گیچ و پریشان ، هوا دچار دگرگونی شده ابرها دستخوش و بازیچه مشتی زمین خوار و دزد شده ، و هر روز صبح چیزی از سینی صبحانه من کم میشود ! عسل قلابی ، چرا که دیگر گلی نیست زنبوری نیست هرچه هم بعنوان عسل بخورد ما میدهند ذرات شیمیایی رنگینی است که زنبورهای  تربیت شده روی آنها مینشینند .
مرباها درون شیشه ها مانند ژله سفت و سخت بی مزه یا بینهایت شیرین ونتیجه اش( اسهال ) است ، 

کره که نیست مارجورین همه از مواد مصنوعی از خوردن گوشت گوسفند ومرغ وگاو هم بیزارم  یا ازمایشگاهی هستند ویا بهم چسپیده اند ، قهوه نیست کاکائو نیست هرچه هست پودرهای مصنوعی درون کپسولها و چای ؟ آنرا باید تنها درچین نوشید  یا در ژاپن ! 
واین تازه اول عشق است اضظراب مکن 

امروز همه میل دارند ( عقاب بلند پروازی ) شده وبسوی آسمانها پرواز کنند و هرگاه در هر جا میلشان کشید فرود آیند آنها تنها گاه گاهی آسمان را دوست دارند !  آنها درآسمان غریب هستند روی زمین بهتر طعمه میبایند درعین حال میل دارند به اوج برسندو از دیگران فاصله بگیرند واز زیر دستنشان  جدا گشته وجدا  زندگی کنند برای همین هم هست حرص و جمع آوری پول آنهارا دربر گرفته است ، بیچاره ها نمیدانند که تیر صیاد با نوک زهر آلودش در کمین آنهاست .پایان 

تا چند هشیار باشم  ساقی بده ساغر من 
پرکن ز می ساغرم  را تا گرم سازی سرمن 

من خسته ز هوشیاری  مشتاق این میگساری 
تا جام  پر باده  داری  حاشا مرو از برمن 
-----------------------------------------------
نوشته : ثریا ایرانمنش » لب پرچین « / اسپانیا / 21/02/218 میلادی /....