چهارشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۹۶

حرفی برای گفتن

" این تیتر را از آقای فریدون فرح اندوز ، گوینده باسابقه و شیرین بیان تلویزیون ایران به عاریت گرفته ام "
-------------
نمیدانم به دنبال چی بودم که ناگهان او را دیدم که مرثیه ای برای روان شاد فروزنده اربابی گوینده خوش صدا و بلبل رادیوی آن روزگاران سروده بود و میخواند ، چیزی نماند بود بنشینم زار زار بگریم ، آنقدر شیرین ، آنقدر پر مهر و آنقدر خوش بیان بود که دلم نمیخواست تمام شود ودیدم به دنبالش گفته های دیگر او زیر نام ( حرفی برای گفتن )  سرازیر شد از عزیز نسین که کتابش را مرحوم جبار باغچه بان ترجمه کرده ویکی را نیز باین  حقیر داده بودند ، از کافکا ، از نیچه و از همه جالبتر مرغی که ازخیابان عبور میکرد چقدر زیبا بود .
آنرا مقایسه کردم با آن گنده لات  که سر گذر را گرفته و دستهایش را از پهنا باز کرده بین دو رسانه بی مصرف و دارد پاچه میگیرد  آنهم با چه بیان زشتی .
خوب خلایق هرچه لایق  ایران امروز همین پاچه ورمالیده ها و لاتها را میخواهد ، فریدون ما متعلق به دیروزمان بود که هنوز هم هست و دوستش داریم .

 نوشتم متاسفامه  یا خوشبختانه من تنها این برنامه ها را از یوتیوب میبینم همه دست دوم و سوم هستند غیر آن جناب ریاست جمهور آینده واین گنده لات ، آنها بموقع میرسند .

بارها نوشته ام و باز فراموشم شده که من دیگر متعلق به آن سر زمین نیستم و آن سر زمین هم چیزی بمن بدهکار نیست چون چیزی باو ندادم که ئتوانم پس بگیرم . برایم هم عادی است اگر گاهی د ل میسوزانم تنها آن خوی انسانی من است که بیدار میشود ومرا به فغان و فریاد وا میدارد و آن شعر و شا عران  واندیشه  مردان گذشته که از  ذهنم بیرون نمیروند فردوسی ؛ خیام ، حافظ . عطار ، رهی ، نادرپور ، کد کنی ، هاتف ، صغیر اصفهانی ، شوریده شیرازی  ، فروغ پروین اعتصامی وخیلی از آنها منجمله خواجو کرمانی همشهری خودم  اینها درکنج قفسه کتابهای من جای دارند  وبزرگانی مانند دشتی وشجاع الدین شفا که بحق بر گردن ادبیات ما حق بزرگی داشتند .، من آنها را میشناسم نه ان  آشغالها را  ، هیچگاه نه ارادتی  به متین دفتری ها داشتم ونه به نوکران مصدق السلطنه این فسیلها هنوز در عصر قاجاریه  بسر میبرند و در انتظار دستور  ضل الله  نشسته اند  !من هیچگاه .در هیچ از برهه زمانی کاری به سیاست نداشتم بیزار بودم  ، هنگامیکه در خانه ما بحثی در میگرفت یا یک نوار موزیک میگذاشتم و یا ا زاطاق بیرون میرفتم متاسفانه در خارج همه سیاس شدند یعنی سیاسی از زن و مرد  وبچه و نوزاد درون  گهواره تا آن پیر مرد گه پایش لب گور است .
از سخنان دیروز او فهمیدم  که  یگ جایش درد گرفته ، میسوزد ، یکی به میخ میزد یکی به نعل من حواسم بود آن پسرک بیچاره را قربانی کرده تا حرفهایش را بزند و سرانجام هم متلک خودش را گفت  ، خاک بر سرت  حداقل او چند زبان میداند و کلی در دانشکاه درس تاریخ باستان ایران را خوانده  نه که از لابلای خبرهای خطی بیابد و چیزی حواله ملت کند بینندگان تو هم نظیر خودت میباشند  دوشیزگان بالای هفتاد لابد بهتر از  تو شعورشان رسیده که برای او کامنتی گذاشته اند عاشق روی وموی او نیستند .تو از جای دیگری میسوزی  و میدانم که این نوشته ها را میخوانی منهم برای همین مینوسم تا تو بخوانی  و برای آینده گان هم بماند .
ببین تفاوت ره ازکجا تا به کجاست .
شما ایرانیان عیبت بزرگی دارید  یا باید شخص از خود شما پاین ترباشد که شما بتوانید توی سرش بزنید و یا از شما بالاتر باشد تا شما بتوانید بردگی کنید ،  این بالا تر بودن معیاری دارد وزنی دارد  نامش سکه است . بدینسان شما را تربیت کرده اند ، نمیدانید قامت راست یعنی چه، ونمیدانید  عمود بر زمین ایستادن چه معنا میدهد شما هیچگاه خودتان نخواهید بود قدتان کوتاه است  کوتله های بیچاره ای هستید که با طناب دیگری بالا و پایین میشوید مانند عروسکهای خیمه شب بازی .با چندر قاز شمارا میخرند که یا فحاشی کنید و یا مجیز بگویید . از خودتان اراده ای ندارید .

اما من ، یک زن ، تنها ، بدون هیچ پشتوانه مالی یا ملی !!!! چهار فرزندم را  بزرگ کردم که امروز هرکدام از آنها باعث افتخار من میباشند و نوه هایم که بجای عرق خوری وعربده کشی وهرویین بالا کشیدن روی به ورزشهای سلامتی کرده اند،    دربهترین مدارس  درس میخوانند یا خوانده اند و اولین  نوه ام امسا ل فارغ التحصیل داتشگاه میشود در رشته خبرنکاری ،عکاسی وآرتشیتکت داخلی همان  چیز هایی را که من درگذشته آرزویش را داشتم ، شما خیلی ناچیز تر آن هستید که بخواهید مرا زخمی کنید تنها کمی خاکستر روی بازویم مینشیند که بایک فوت به هوا میرود یادتان باشد من از جمله دیگران نیستم . من خودم هستم با تمام قدرت وجودم . وشعور باطنم . احساسم واندیشه های بزرگی که بمن یاری میرسانند  تا حد شما حقیر نمیشوم . امیدوارم فهمیده باشید .ث
من حروف نوشتم که همه بدانند / تو بخوان شاید بفهمی . ثریا 
یک دل نوشته امروز / چهار شنبه  22 نوامبر 2017 میلادی /اسپانیا / /