قابل توجه !-
----------
نه خیال دارم این نوشته ها به چاپ برسند ، ونه خیال دارم در کتابخانه ای جای بگیرند ونه خیال دارم آنها را بفروشم و جایزه بخرم .
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
به خواهش دوستی که سراسر احساسات خود را بمن نشان داد من مجبور شدم باز دوباره نوشته ای را بر بالای این سطور ناچیز بگذارم ،
کاخی ویران شده ، یا کندویی شکسته و ملکه آن مرده و زنبوران در سراسر جهان پراکنده اند ؛ بنا براین جمع کردن آنها در این شرایط کاری بس مشگل است آنهم در این دهکده دورافتاده ، میلی هم ندارم شهرتی بهم بزنم ، از قدرت سر دولتهای بزرگ و امکانات آنقدر دکتر پروفسور و مهندس زیاد شده که دیگر جایی برای یک نویسنده کوچک ناچیز نیست ، میلی هم ندارم در بین این آدمهای تازه و نو رسیده و نو پا بالبان سیلکون شده خودی بنمایانم .
بعلاوه این روزها این رابطه ها هستند که مجریانند نه ضابطه ها ........
امروز مانند همان کاخ ویران شده اندوهی بزرگ بر زندگیم نشسته و چهره ام را درهم تنیده است در یک احساسات درهم آمیخته از رنج و خودخواهی ، و برخی احساسات زننده زنانه ! گاهی بغض گلویم را میفشارد با اینهمه از آنهمه رنجی که مرا احاطه کرده بود جان سالم به در بردم پدری پیرو فلسفه و اندیشه و مادری آزاد اندیش در کنارم بود و هیچ محظور اخلاقی هم نداشتم من عادت دارم هر چیزی را در اجتماع اول خود بسنجم و اگر پسندیدم آنرا ارائه میدهم جنبه های نیک و بد آنرا خوب ارز یابی میکنم آزادی در عشق را از ته دل امری مشروع میدانم که در این دنیای ما گناهی نابخشودنی است و خردمندان !!! نمی پسندند.
و آن گرایش جوانانی که خود را پیشرفته و جلو دار وانمود میکنند چندان بر روی افکار و عقیده من اثری بجای نمیگذارند.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
روزی هر گز بفکرم نمیرسید که دختران ما بتوانند به ازادی برای خود زندگی دیگری را انتخاب کنند اما امروز دنیا عوض شده است وزنان و دحتران هرچند پنهانند اما در پایگاه دیگر نشسته اند . غمی به دل راه نمیدهم که چرا با دیگران همراه نیستم میلی ندارم تنها یک تماشاچی هستم که بازیگران را در لباسهای مختلف روی صحنه می بینم ، من بسوی ازادی آمدم اما در دموکراسی های لاتینی تنها راه مردان باز است و برای مردان ساخته شده مانند همان دین مبین اسلام که مردانه است آنها هیچ شناسی از زنان مشرق زمین ندارند و میل هم ندارند که کمکی به آنها کرده و یا سلاحی به دست انها بدهند ما در سپیده دم قرن بیست ویکم هنوز در خیلی چیزها عقب تریم ، در این سر زمین کسی ما را نمیبیند ؛ تنها با شیوه کثیفی از ما بهره کسی میکنند سروکارمان با مردمی است که بیچاره ترا ز خود ما هستند اما مقاومت کرده اند ، کاری درخور وشان ما نیست اگر هم پیدا شود از پذیرفتن ما سر باز میزنند ده ها تن خودیها هستند که به التماس آن کار را میخواهند .
من احساس خود پسندی خود را از دست نداده ام احساس نیرومندی است که مرا دربر گرفته است و نیار به شناسایی دارد روحم پاک و شریف و دست نخورده است کمتر کسی را برای حمایت از خود پذیرفته و یا میپذیرم جوهر عاطفی مادری در من بیشتر است و هنوز پسران گنده من بچه های کوچک منند .
بهر روی اینها را نوشتم تا کمی خود را بشناسانم هر جند خوب مرا شناخته اند اما ازدید خود و پندار خود .بنا براین میلی بفروش افکارم ندارم ، مگر قرار باشد داستانی سر هم بکنم و برای بازار بفرستم از این کار هم بار ها سر باز زده ام چرا که میل به خود مایی در من نیست . با سپاس .
پایان / ثریا ایرانمنش / اسپانیا سه شنبه 25 جولای 2017میلادی /.......
درخاتمه باید اضافه کنم که "
یک نفر را میتوان فریب داد ، چند نفر را میتوان برای مدتی فریب داد آما همیشه همه را نمیتوان فریفت . .......پاینده باشید .
---------------------------------------------------------------------------------------------------------