پنجشنبه، تیر ۲۹، ۱۳۹۶

شهر سکوت

روز گذشته زاد روز میلاد بانو "سیمین بهبهانی بود که اگر زنده میبود امروز نود ساله میشد . یادش گزامی .

روا مباد سخن گفتنم  ، که می دانم 
روا به شهر شما ، غیر ناروایی نیست ...........سیمین از کتاب "رستاخیز "

بزرگ بانویی بود که دیگر مانند نخواهد داشت  .
این جند روزه بشدت مغزم خسته است ، حذف فیزیکی راههای مختلفی دارد و میتوان با وسائل خیلی عادی ترا و شعور ترا از میان برداشت ؛ دیگر خسته ام  ،در این  چهل سال چیزی غیر ا ز چرندیات  نشنیدیم  و ندیدم ،  تصاویر  ارائه شده و یا موناژ شده  از زندانها و شکنجه ها  و شیوه محاکمه ها  و غیره  که بعضی از آنها واقعا ساختگی  و از شدت بی مایه گی دل انسان را  بهم میزنند ،  کتبی که در این  چند ساله به چاپ رسید ( و هیچکس ندانست چگونه ) مجوز گرفتند ، یا کپی برداری از روی کتابهای قدیمی مانند پنجاه و سه نفر و یادداشتهای یک زندانی بسیار معروف که حال در این دنیا نیست تا از مایملکش اعاده حیثت کند  و چقدر هم طبیعی و ساده بنظر میرسیدند .

حال فرض کنیم  نویسنده حق دارد  که به کمک  قوه تخیل  خود  به هر نوع  آفرینشی دست بزند  وبا استفاده از چنین حقی  حتی گرگ اجنبی کش  را نیز آفریده است ، چرا راه دور برویم در همین چند ساله  روزی نبوده که ما تصویر دوریان گری را از همه رسانه ها نبینم و چیزها نشنویم ، اشنایی با چند گروهبان  و مترجم  و در کامیون باربری فلان تاجر نشستن  میتواند کمک بزرگی بکند . اگر کسی باو اعتباری نداد خودش بخودش اعتبار میبخشد .

عملا سینه اش را جلو میدهد  و گویی میخواهد با یک گلوله سینه ات را هدف بگیرد  پس از صحنه پردازیهای  بسیار ابتدایی  بسویت تیری پرتاب میکند و دستوری میدهد وتو نا خود آگاه آنرا انجام میدهی .
حال اگر کسی پیدا شد و رفت مثلا کتاب ( امیر ارسلان نامدار ) را  بخواند آنهم نه یکبار بلکه ده ها بار محال است چنان تخیل پر باری در نهاد خود بیابد .
حداقل در کتاب امیر ارسلان اینهمه کش مکش و جدال نیست  ویک خارجی وجود ندارد  مگر دیو افسانه ای و مادرش  و یا جادوگری با طلسمش  و یا مثلا مهر حضرت سلیمان ، 
بهر روی احساس میکنم خسته ام ، خیلی هم خسته ام ، روزها را میشمارم تا چه وقت میتوانم از این شهر بگریزم برای مدتی خودم را پنهان کنم و برای مدتی چشمم باین  آت اشغالها نیفتد و خودم را درگیر بعضی مسائل که ابدا بمن مربوط نیست ، قرار دهم /

ز شهر بند سکوتم رهایی نیست 
که پیش خفته مجال  سخن سرایی نیست 
 زهیس هیس لبان شما ، توان دانست 
که خلق را به فغان من آشنایی نیست ........یادش گرامی بانو سیمین بهبهانی 
زاد روز میلاداورا تهنیت میگویم . پایان 
ثریا ایرانمنش » لب پرچین « / اسپانیا / 20/07/2017 میلادی /..