سه‌شنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۹۵

تا ابد یت

نه از اینجا نه تنها تا ابدیت  
باز نیمه شب است ومن با کابوسهایم دست بگریبان شاید اگر در باره آنچه که گذشته فکر نکنم راحتر میخوابم وآنچه بر من گذشته ودنیا از آن بیخبر است  نه دنیا هیچ تعهدی نسبت بمن ندارد میبایست عقل را بکار میگرفتم وراه را درست میرفتم  به خیال خودم درست رفتم امادخالت دیگران  وتنها یک کلمه  میتواند یک زندگی را برای ابد نابود سازد  امروز من با دنیا ومردمش بیگانه ام نسل من ونسل قبل ازمن کم وبیش دیگر وجود ندارد واگر هم باشد دیگر حوصله بحث وگفتگو را ندارد من فورا عصبی میشوم اگر چیزی بر خلاف عقیده ام باشد همه ما ایرانیان در گذشته زیر یک پرچم  تحت رهبریی یک نفر بزرگ شدیم آنچنان عزیز دردانه  برای هر حرکتی وهر عملی باجی میدادیم  تا مورد لطف تفقد بالا دست قرار بگیریم من هیچگاه باج بکسی ندادم بلکه زبانم نیز تلخ وسوزنده بود اگر چیزی بر خلاف میل وعقیه ام بود آنرا پس میزدم ونود را به نشیندن  ندیدن زده راه خودم را میرفتم برای همین هم کمتر دوستی داشتم میلی هم نداشتم وقتمرا صرف کسی بکنم که زبان مرا نمیفهمد شاید علتش تنهایی من ویکی یکدانه بودن من بود امرو ز دیگر از آن ناز خریدنها خبری نیست  از آن تملقها خبری نیست .
من شاه را دوست داشتم وهنوز هم دارم عکس او بالای سرم روی دیوار است  از دو ران کودکی تا الان از سر حرف خود بر نگشتم  اگر کسی نسبت باو بی احترامی میکرد گویی بمن فحاشی کرده است  شاید چون خیلی زود پدر را از دست دادم اورا جایگزین پدر ساختم از آن پیر مرد مصدق ابدا خوشم نمی أمد من با احساسم زندگی میکنم واحساسم بمن دروغ نمیگوید بوی خطر را زودتر ازهمه احساس میکنم  .
آمدن ناگهانی من به خارج وتا مدتهای مدید فاصله گرفتن از مردم سرزمینم به دنبال همان حس نا گفته بود  امروز میبینم علنا به شعور  وفهم ما توهین میشود وآنهاییکه منافعی دارند دایره زنگی را به دست کرفته با شادی بر آن میکوبند  گویی دنیا تنها برای أنها بوجود آمده است در هیچ کجای دنیا در میان هیچ ملتی اینهمه نا هم آهنگی وقساوت قلب وریا ودروغگویی وجود ندارد چند شب پیش کامیون شهرداری در خیابان مولوی از روی زنان ومردان کارتن خواب رد شد وأنها له کرد ودر ایسوی دنیا هموطنان با شادی  خوشحالی جشن میگیرند که یک فیلم بی سر وته بی رمق بی تناسب جایزه گرفته ومتن سخن رانی جناب کارگردان فیلم هم که باو قبلا دیکته شده بود جزو بهترین سخنرانها شد مردم مانن گوسفند هستتد یکی که از جوب پرید بقیه هم به دنبالش میروند بخیال آنکه به سامانی رسیده اند جناب اصغرنان با انتخاب این دو نفر بجای خود علنا به همه گفت :
این پول است واین ثروت است واین شهرتاست که حرف اول را میزند حال به هر قیمتی ًه به دست آمده باشد علتا گفته آن مرد جانی را تصویب کرد که اآنکس مکنتی ندارد باید زیر کامیون زباله ها لهشده وبمیرد دنیای ما دنیای زیباییها مد رنگ شامپاین   خاویار است دنیای شما حتی از نان خالی هم تهی است  ومحکوم بمرگید یا برده ما میشوید وما چند سکه برای زنده ماندنتان کف دستتان میگذاریم یا بمیرید واین دنیا ی امروز ما میباشد  شعر  شاعری واحساسات لطیف ونوشته ها وغیره را برای عمه جانتان بگذارید  .
من در باره فیلم حرف نمیزنم چون حالم رابهم میزند باندازه کافی اعصاب من در این چند روزه بهم ریخته تنها زمانی فریادم به آسمان میرود که میبینم همه گوسفند وار بع بع میکنند آنهم برای هیچ سرزمینی ویران مردمی گرسنه شهرهای بی آب با هوای آلوده بد یک فیلم بی سر وته میشود افتخار آن سرزمین .
کجایید مارلون براندو ها کجایید گریگوپکها کجایید مردان بزرگ نظیر چارلز چاپلین  ....بهتر است خون  خودم را کثیف نکنم  بمن مربوط نیست من سعی خواهم کرد فراموش کنم وبقول جناب احسان یار شاطر ًه عمرش عمر نوح باشد من ایران در در خط کلام موسیقی وپرچم آن در خانه دارم ونقشه سرزمین بر دیوار وعکس پادشاهم روی دیوار بقیه اش بمن مربوط نیست ایران برای همیشه درقلب من مرد حتی برایش عزا داری هم نخواهم کرد یک سرزمین برای برجای ماندن مردان بزرگ میخو اهدمردان بزرگ ما در حال حاضر کاسه لیس ایده ولوژیهای خود هستند در میان انبوه مبل  واستخر وچلو کباب ایران یعنی دوغ وچلو کباب .پایان  دلنوشته های نیمه شب من . ثریا /اسپانیا/