نه صدايى بود ، ونه آوايى ، ناگهان از خواب پريدم كجايم ؟ كجا هستم ؟ اينجا كجاست ؟ نه در تختخوابم نيستم ، اطاق كمى غريبه است ، نگاهى به تصوير نقاشي شده خودم انداختم ، روى كاناپه جلوى تلويزيون ، بخواب رفته بودم ، ساعت دو پس از نيمه شب برد ، سكوت همه جار ا فرا گرفته ، نگرانم ، او به سفر ژاپن رفته در ژابن زلزله وسونامى به راه افتاده برايش پيغام دادم مهم نيست چه ساعتى است خواب است يا بيدار ، خو بى ؟! درانتظار جواب نشستم ، مدتى طول كشيد تا جواب اورسيد ، " حالم خوب است فردا از توكيو ميروم " !!! به كجا ؟ به. چين !!! تلويزون روشن بود وداشت قربانيهاى وا خورده وعروسك،هاى هزار بار جراحى شده كه حتى دهانشان براى حرف زد ن باز نميشد ، نشان ميداد ، خانه دا ران بورلى هيلز !!! يعنى كد بانو هاى شهر بورلى هيلز، با خود فكر ميكردم شما انسانيد ؟ يا عروسك دست ساز دربار سلطان گوچى وشانل ، ومردانتان همه شبيه زنان پا انداز به دنبالتان ، در آنسوى دنيا شهرى زير ورو شده ، شما در ليموزينهايتان بخانه يكديگر ميرويد براى تبليغات لَبْاسها و ،خانه ، ورنگهايى كه بصورت خود ماليده ايد ، در سوى از دنيا زنان ودختران در گوشه زندان خرافات ومجازات واعدام بى اميد به فرداى خود ، وشما حيوانات چرنده مانند راسو هاى هفت رنگ در لابلاى پوست حيوانات غلط ميخوريد ، شما كى هستيد ؟ چكا ره ايد؟ چه بارى از دوش مردم ستم ديده اين دنيا بر ميداريد ، شما انگلها اگر شعور داشتيد خودرا باين دنياى مجازى نميفروختيد . همه قالبى گويى از يك كار خانه بيرون آمده اند ، ا وف ، واقعا حالم را بهم ميزنيد ، تلويزيون را خاموش كردم ، خواب از سرم پريده ، چيزى در دسترسم نيست تا بخوانم ، بايد إفكارم را نظمى بدهم ، چطور شد اينجا خوابم برد ! باران ايستاده ،هوا نمدار ، آه ، ترسيده ام ،از خوابى كه ديدم ، دروغ چرا ،شبها ديگر ميترسم از غروب همه چراغها را روشن ميكنم ، فيلمهايم نخ نما شده اند بسكه آنهارا تكرارى ديده ام ، به مصاحبه مطبوعاتى موسيو ترامپ گوش ميدادم ، آفرين او هم مانند من از cnn بيزار است ، او هم مانند من دلخوشى از رسانه ها ندارد حد اقل سه نسل او ثروتمند بوده اند دوران دانشكده نظام را ديده است مانند بعضى ها از درون قوطى مار گيرى ناگهان روى صحنه سياست سبز نشده اند. امريكا خيلى خاك بر سر شده بود ، آمدن دونالد ريگان وبانو معلوم شد امريكا دچار كمبود مردان سياس است ديگر آن ابهت سابق را نداشت ،رويهمرفته دنيا كمتر روى مردان سياسى وتحصيل كرده را ميبيند ،هر ننه قمرى از درون كاسه مجريان اقتصادى بيرون ميايد يا بصو رت صدر اعظم ،يا نخست وزير ويا رهبر ورئيس جمهور بايد ديد كدام بيشتر. ميتوانند سود برسانند وأرقام بانكداران پايين وبالا نشود ،هرچه بالاتر بهتر ومادر بزرگ بى بى سكينه همچنان دو دستى به عكس خود چسپيده است !!! ، " باز وار د أصول نا مربوط شدم " بهر روى از ما گذشت نگران بازماندگانيم آنها هم مانند من با اين دنياى هزار رنگ همرنگ خواهند شد اگر مانند سنگ باشند . ث
نيمه شب پنجشنبه
23/11/2016 ميلادى
ثريا ايرانمنش / اسپانيا / .