سه‌شنبه، آذر ۰۹، ۱۳۹۵

تاریخ خنده دار

اینجانب با کمال سر بلندی وافتخار ، مینویسم در عصری زندگی میکنم که تکنو لوژی بسرعت پیش رفته وجلوتر هم خوهد رفت ودر سر زمینی زندگی میکنم که دین را از دولت جدا کردندبا احترامات فائقه در عصر دون خوان کارولوس چهارم وشاه جدید فیلیپ ششم  وباید بگویم سخت برای ملکه صوفیا  احترام قائلم ، زنی آرام ، سنگین ، مومن وانسان دوست به تمام معنی  که درکنار شوهرش تا آخرین لحظه ایستاد ، بهر روی همه چیز ظبط میشود ودیگر مانند گذشته حدیث روایات  و ذکر کتاب دخلی ندارد با اینهمه که دنیا پیش رفته سرزمین باستانی من هنوز از خواب هزاروچهارصد ساله اش بیدار نشده است ، دراصفهان گویا ارامنه مجسمه حضرت مریمرا بعنوان نما د مادر درپارک شهر نصب کردند رنود فهمیدند وشهرداردستورداد آنرا بردارند  از همه مهمتر » چت هایی» که ملت باهم دارند هنوز وفات حضرت حسن وعلی نقی پسر عمو وبرادرزاده مرحوم فلان  را تسلیت میگویند وحلوای نذری پخش میکنند آنهم بخودشان مربوط است چیزیکه امروز مرا به خنده واداشت ونزدیک بود با چایی ام خفه شوم این بود :

آخوندی درتلویزیون  ملی ایران داشت سخن رانی میکرد ومیگفت ، روزی زنان حضرت محمد برایش گوسفندی آلوده به سم آوردند وگفتند یا رسوالله ما برایت تحفه ای آورده ایم بگو کجارا دوست داری( البته نگفت گوسفند پخته بود یاخام ) ! حضرت فرمودند که من کتف آنرا دوست میدارم اطرافیان نشستند بخوردن گوشت وپس افتادند ( پس لابد گوسفند پخته بوده )  حضرت رسول دست بردند به طرف گوشت کتف  ناگهان گوشت پرید وگفت : 
یا رسول الله  مرا نخورد که من مسمومم ، 
حال من استگان چایی به دستم نگاهی به یک تکه کیک خود که  شبیه گوسفند شده بود انداختم ببینم کیک بمنهم میگوید مرا نخور من کهنه ام یا تازه !! البته من رسول نیستم کیک هم اگر کهنه باشد مرا مسوم میکند ! 
آه ... بهتر  است دیگر چیزی از شعور این ملت ننویسم کتابهای فلاسفه را باز میکنند از رویش کپیه برداری کرده روی رسانه ها میگذارند ، هریک درفراق معشوق اشک حسرت میریزد ، ااما کسی نمیپرسد سرانجام این حماقتها بکجا ختم خواهد شد . واین مردم سرانجام به کجا خواهند رسید ؟ 
امسال در اکثر کشورهای مسیحی دستورداده شده به درخت کریسمس آلنگ ودولنگ آویزان نکنند وهمان داستان قدیمی وتولد عیسی را نشان بدهند دراینجا ( بلین ) میگذارند ماهم تماشاچی . چند شمع روشن میکنیم نوه ام میپرسد چرا رنگ موهای تو مثل بقیه نیست ؟ وچرا تو درخت نمیگذاری ؟ چیزی ندارم درجوابش بگویم تنها پاکتی به دست او میدهم محتوی وجه ناقابلی با یک کارت کریسمس ومیگویم " کریسمس مبارک  چون میدانم بچه های امروزی از اسباب بازیها لبریزند وبه دنبال چیز جدیدی میگردند .پایان 
ثزیا ایرانمنش / اسپانیا  29/11/2016 میلادی /.