شنبه، آذر ۰۶، ۱۳۹۵

بلاك فرايدى

خوب شد كه اين يكى هم به دنيا صادر شد و توليدكنندگان پوشاك ولوازم خانه وكفش وكيف در روز " جمعه سياه"  همه آشغالهارا بخورد مردم ميدهند ، اين جمعه سياه اولين بار در شروع انقلاب ايران وقبل از آنكه شاه از ايران برود توسط مزد بگيران فلسطينى كه در راه پر بركت انقلاب ايران حركت ميكردند بر زبانها  جارى شد مجاهدين دامنه را وسعت دادند تا جاييكه كشته شدگان ميدان شهباز  يا ژاله را  به چهار ميليون !!!رساندند در حاليكه حتى دويست نفر هم نمردن ونامش را گذاشتند " جمعه سياه" د بهر روى توليد كنندگان پوشاك در ميان آشغالهاى ريسايكل شده مانده اند وزير نام جمعه سياه مردمرا بخيابانها وفروشگاههاى ميكشانند ،
مد بكلى در جهان مرده حال تقريبا زنان ومردان يكى شده اند تنها مانده بسبك لويى چهاردم مردان كفش پاشنه بلند قرمز هم بپوشند !!! در حال حاضر هر چه فيلم از تلويزيو پخش ميشود زندگى  نا سالم وتهوع أور دو مرد است كه يك بچه راهم در بغل دارند زنان زير بار خشونت مردان  يا كشته ميشوند ريا فرارى .  
 تكليف آينده اين بچه چيست ؟ آيا از خود نميرسد چرا ديگران مادرانشان زن هستند ؟ چرا يك مرد بايد مرا تر وخشك كند وجالب آنكه همه اين بچه ها هم دخترند . ؟!
پاشنه كفشها هر روز كلفتر وبلند ميشود تا جاييكه ميتوان درون آن مواد مخدر و اسكناس هم پنهان كرد واز زير اسكن فرودگاهها رد شد كه چند مورد أن نمايان شده ونزديك هزاران دلار اسكناس در پاشنه كفش خانمى به همراه مقدار زيادى مواد مخدر كشف شده است .
روز گذشته زير سيل باران من مجبور بودم به خر يد آذوقه هفتگى ام بروم هجوم مردم به خيابانها وفروشگاههاى مد ولباس خارج از مرز گفتگو است ،خوشبختانه در فروشگاههاى مواد غذايى بلك فرايدى هنوز جا نيفتاده وما راحت توانستيم آنچه راكه لازم داشتيم بخريم !! 
با ران همچنان ادامه دارد ، من در طبقه چهارم وآخرين طبقه نشسته ام وهر از گاهى نگاهى به سقف مياندازم كه ببينم آيا نمى  برداشته وآيا ناگهان سقف بر سرم فرو. نميريزد ؟.
شهرهاى اسراييل چند روز است كه دارد ميسوزد ، در جايي ديگر قطارها با هم تصادف كرده عده اى بيگناه مرده اند ، در تركيه بهتر است حرفش را نزنم كه اين سلطان عثمانى حديد بد جورى حالش خراب است ،
دنيا رو به ويرانى است ، نگاه دور فاشيزم از آن سوى قاره بزرگ بر دنيا دوخته شده است ،خوف ووحشت وترس عده اى ا را فرا گرفته 
كودكان نوجوانان وفرزندان نازنين ما بدون هيچ آينده اى همچنان به زير بارند ، آينده آنها چه خواهد شد؟ آيند ه نسل بعد چه خواهد شد ،حال سنتهاى ديرين قاره امريكا به اين سرزمينهاى تازه به دوران رسيده نيز صادر شده است كم كم بايد شب " شكرگذارى وبوقلمون خورى  " را نيز به مردم اسپانيا تبريك بگوييم ،همه چيز اينجا هست  ايالت كوچكى از نوع حرام اده آن  در اين سو نيز بوجود آمده است ، همه كريسمس درخت ميگذارند مهم نيست از كجا آمده اى همينكه با يك خارجى عروسى كرده باشى كافيست تو ديگر هويتى  ندارى ، قبلا اينجا " بلين " ميگذاشتند يعنى تولد عيسى را در مجسمه هاى كوچك كچى در گوشه اطاقشان در كنار شمعهاى روشن پهن ميمردند ، امروز ديگر كمتر خانه اى از اين سنت استفاده ميكند همه درخت ميگذارند با آويزه هاى رنگ ووارنگ  و... ...نوروز ما ، عيد باستانى ما ، زير انبوه زباله ها كم كم گم ميشود ،در حاليكه درخت هم ريشه اش ايرانى بوده مانند پاشنه هاى كفش امروزى كه سربازان هخامنشى براى آنكه پاهايشان روى ركاب اسب لِيَز نخورد تكه چوبى به ته كفش خود  ميخ ميكردند ، 
ما سنتهاى خوب خودمانرا از دست ميدهيم وميروم به دنبال سنتهاى توليد كنندگان  ،جشن مهر گان ما تبديل به جشنهاى هالو اين شد ،وجشن هاى ديگرمان زير غبار تر بت امام زاده هاى جور واجور نابود ميشود در عوض مانند اسپانيا كه مردم پياده به زيارت ميروند مردم ماهم پياده  به كربلا ميروند ، سر زمينى بلا زده ، خشونت حاكم بر آن كه دست كمى از حكومت مغولها ندارد وبقيه بماند ، 
دلنوشته هاى نيمه شب من دريك شب بلراني 
ثريا ايرانمنش ، اسپانيا  نيمه شب شنبه 26 /11/2016 ميلادى  / آذر ماه ١٣٩٥ خورشيدى