خطاب به " جناب ، قاف /الف.
حضرت والای محترم ، مدتها دنباله برنامه های شمارا گرفتم تا شاید شمه ای هم از آنچه درآن بارگاه گذشته شما میگذشت بگویید ، اما غیر از ، خود بزرگ بینی ومن منم چیزی دستگیرم نشد ، من فضول کارهای دیگران نیستم اما درجایی که زندگی خودم درخطر بود واین خطر مرا به نابودی کشاند ویا شاید عده ای زن دیگر را ، مجبورم پرونده شمارا کمی نیمه باز کنم .
در آن هتل شما اطاقهایی بودند بسیار خصوصی که از آدمهای بسیار خصوصی با خوانندگان بسیار خصوصی وبازی پوکر وبلوت ورامی ، پذیرایی میشد ،
من مرغ کور جنگل بودم که به همراه همسر عزیزم عضو هتل "واریان "بودیم اما من هیچکاه ازاطاق آن هتل استفاده نکردم تنها درانتظار نشستم تا بازی همسر تمام شود ومن اورا بخانه بیاورم حال هرساعتی بود در پیچ وخم جاده سد کرج ؛ سپس دیدم که راهشرا نزدیکتر کرده است وبه اطاق خصوصی هتل شما میاید وشبهارا نیز درآنجا بسر میبرد ، من از آن زنهایی نبودم که نن به قضا داده وبا چند پیراهن دو النگو بنشینم دور مرغان جمع شده با نخود آش نذری ، من طوفانی بپا کردم که هنمه هستی خود واورا به آتش کشیدم ، یعنی اینکه بچه هایمرا برداشتم وبه سوی غرب فرار کردم ، او درانتظار نشست تا بلکه برگردم ، مرا گرسنه نگاه داشت تا بلکه برگردم ، اما برنگشتم وتا الان اینجا هستم وابدا هم هیچ میل ندارم به آ ن گذشته تاریک وننگین برگردم درهمین آپارتمان کوچک وخالی من عشق را هم یافتم ، زندگی را هم یافتم لذت مادر بودن ومادر بزرگ بودنرا نیز یافتم ، لذت بهترین مادر زن دنیارا نیز با مدالی بر سینه ام نقش بستند /
چندان خودرا بقول اینجاییها " ویکتیم " یا قربانی نشان ندهید ، هنوز نوچه های شما دور دنیا همان کاری را میکنند که شما کردید با قدرت بیشتری ، درآن زمان هم دهاتیهایی که از قبل فروش زمینهایشان روی به پایتخت آمده بودند همه تازه به نوا رسیده وهمه درحال عرضه خود به دیگران با پول باد آورده نفت مشغول چریدن بودند ، دزدیها هم انجام میشد ، انحصارات هم بود ، خیلی چیز ها دیدم که همهرا نوشته ام ودرجایی محفوظ است ، خر عوض شد وپالانش ،اما هنگامیکه هتلها وقمارخانه هارا بستند اولین کسیکه هورا کشید من بودم . نه چندان هم بیگناه نیستید .
درخاتمه اینرا اضافه کنم ، تنها خواننده ایکه من واقعا برایش احترام قائلم بانو آذر محبی مشهور به (رامش*)بود هرکجا هست
ایزد توانا یار ونگهدارش باد .
دیشب که نسیم پیش گلها بوده است
از یک یکشان بند قبا بگشوده است
نرگس تو مگو کی و کجا بیهوده است
دامان تو هم به شبنمی آلوده است ........."زنده نام باستانی پاریزی "
ثریا / اسپانا / " لب پرچین " شنبه 27 آگوست 2016 میلادی .
ثریا / اسپانا / " لب پرچین " شنبه 27 آگوست 2016 میلادی .