جمعه، مرداد ۰۸، ۱۳۹۵

تسلیم!

حتما خیلی از شما خوانندگان ، کتاب "تسلیم" نوشته نویسنده مشهور فرانسوی ( میشل وولبک) را خوانده اید !؟ به فارسی هم ترجمه شده اما در اشکال مختلف من تا به امروز نام اورا نشنیده بودم وشمایل زیبای ایاشنرا نیز زیارت نکرده بودم ، تا مطلبی به دستم افتاد ورفتم ایشانرا یاقتم ، هم کتاب را وهم خود ایشانرا را ، شکل وشمایلی از تصاویر قدیم سیاه قلیم با هیکلی نحیف وسیگاری  که دودش به آسمان میرفت وگیسوان بلند وسپید ، ظاهرا کتابهای تخلیلی دیگر را نیز نوشته بودند ، اما این یکی توجه مرا بیشتر جلب کرد ، پیش بینی ایشان در سالهای آینده وسرنوشت فرانسه واسلامی شدن جامعه آن ! وجالبتر آنکه همان شبی که عکس وتفصیلات ایشان روی مجله ( شارلی ابدو ) چاپ شده بود هما ن فردا آنها به تیز غیب گرفتار آمدند .ایشان در دوخط نوشته بودند :
سال 2015 دندانها ی من خواهد ریخت وسال 2022 من روزه خواهم گرفت !.
کتاب تخیلی ورویایی اما از آنجایکه همیشه اول کتاب را مینویسند وسپس فیلم از روز آن تهیه میکنند وبمردم نشان میدهند ، یکنوع آمادگی مردم برای پیش آمد یا برنامه ای که  از پیش برای جهان چیده شده است .
داستان درست همان وضعیت انقلاب اسلامی مارا داردکه بین لیبرالها ، کمونیستها، ملی گراهها ، فاشیستها اختلاف میافتد  وسرانجام شخصی مسلمان بر کرسی ریاست جمهوری قرانسه خواهد نشست ، زنان با حجاب میشود ، از کار کردن در بیرون محروم ودرخانه به شغل بچه داری وشوهر داری وتحمل هوو میپردازند ، گرفتن زنان متعدد رواج  پیدا میکند وغیره ......
عده ای خیال میکنند که کتاب تخیلی است اما نمیدانند که قشون اسلام پشت دروازه های اروپاخوابیده است ، مسلمانان رویای چند صدساله خودرا که حکومت بر تمام اروپاست میخواهند بصورت عمل دربیاورند ،  اما فرانسه وانتخاب رییس جمهمور مسلمان درآن سر زمین نه تنها دمکراسی را نخواهد آورد بلکه همه هویت  اورا به زیر بار  بار شریعت خود خواهد برد . ومن با بیاد همان فیلم معروف ( سایلن گرین ) میافتم وسرانجام جهانرا بچشم میبینم . 
امسال از ترس تنبه ویورش مسلمانان برنامه هرساله تجلیل از " واگنر: نیز دریک سکوت و پنهانی انجام شد !! دیگر فرش قرمز پهن نشد واز میهمانان عالیمقام کسی شرکت نکرد ، واگنر واپراهای پر عظمت او  نیز زیر چراغ مرده فرو میرفت ، رنجهای او وعظمت موسیقی او نیز کم کم گم میشود ، او قبلا اینده را  پیش بینی را کرده بود ومیدانست شکست وفرار وقانون شکنی وتجاوز  بر روی دنیا سایه خواهد افکند ،  او دریکی از سرودهایش  میگوید:
به نزد زنان ومردان رفتم ، واز بسیاری از آنان دیدن کردم ،
اگر در صدد دوستی با زنان بر آمدم ، بدتر مورد  نفرت آنان قرار گرفتم
ونفرین آنان بر من باریدن گرفت  ، هر کار شایسته ای که کردم ،
در نظر آنان ناشایست  آمد وهر چه درمن پلیدی بود ، در نظر آنان ستوده میشد
هر جا رفتم با کینه مواجه شدم  ، هرجا که خودرا یافتم ، اهانت وخواری نصیبم شد ،
من خواستار سعادت بودم ، اما جز غم ومحنت چیزی نیافتم ........
سعادت ! حتی مرغ او هم فرار کرد همان همای سعادت درآتش سوخت .
او درجایی میگوید :
موسیقی از من انسانی نا مطمئن ساخته  بعد از انکه  کار خودرا روی نت ها تمام کردم  بلا فاصله یک علامت تعجب  درنظرم مجسم میگردد!
خوب دیگر " واگنر " وعظمت او هم پنهان شد ، وبگوشه ای خزید .
شب گذشته به ناله وگریه وآهنگی از شادروان محمد نوری گوش میدادم با چه دردی میخواند :
ما برای بوییدن خاک آن قله های بلند ، چه خطرها کرده ایم ، چه سفرها کرده ایم ،
ما برای آنکه ایران ایران شود ، خون دلها خورده ایم ، خون دلها خورده ایم . این برنامه م گویا برای جشنهای هزاره فردوسی بود وتنها یکبار بر قرار شد وسپس همه چیز به زیر خاک شریعت فرو رفت .
منهم گریستم ، دیگر بیفایده است ، همه رفته اند وخانه به اجاره طویل المدت در دست عده ای بیگانه  است . وما پشت درهای بسته درانتظار (هیچ) نشسته ایم . پایان
29/07/2016 میلادی