نه ، ديگر نميشود گفت صبح بهارى ، بايد نوشت بك صبح زود تابستان ، خرداد ماه شروع گرماست ، صداى پرندگان از هر سو بلند است انگار در باغ وحش هستم يا درون يك جنگل ، كبوتر ماده آنقدر جفتش را فرياد ميكند كه گلويش كرفته ، بلبلان ، و مرغان تازه از راه رسيده كه آنها را نميشناسم وميگو يند. تازه باين سو كوچ كرده اتد ! هر صبح زود زلزله به پا ميكنند ، امروز قرار است بچه ها ناها ر ميهمان من باشند ، بمن مربوط نيست اگر غذاى ايرانى را دوست تدارند ، من كار خودم را ميكنم ،ًگرسنه كه باشند خواهند خورد !!!!
برنامه اى در شب گذشته ديدم. بنام " رودست " خوب پته همهرا روى أب ميريزد نميدانستم جناب فرهادى پولشان را از همشيره زيباى خليفه قطرگرفته اند ونميدانستيم جناب آرتيست اول با شوخ وشنگى ومستى ميل دارند كه فيلم علي اكبر را كه تير به گر دنش اصابت كرده روى پر ده بياورند ، ايشان هزاران على اصغر وكبرا وصغرا وزينب گرسنه در اطرافشان در همان تهران بزرگ دارند كه زير پلها افتاده اند واز فرط گرسنگى جان ميدهند ، دختران وپسران كوچك مورد. تجاوز قرار ميكيرند وايشان دغدغشان پس از تيغ انداختن صد دفعه بصورت مباركشان اين است كه فيلم عاشورا را بسازند !!! و مجرى اين برنامه در آخر ميگويد :
ايران بزرگ !! آرمان بزرگ ميخواهد !. خبر ندارد كه در آلمان تدريس درس اسلام در مدارس إجبارى شده است !!! برنامه خوبى است پته همهرا روى أب ميريزد ومچكيرى خوب ميكند ، جوانى است با استعداد وگويا از قوم خدايان زردتشت است ،،
جالبتر آنكه جناب اصغر فرهادى جايزه سياسى عبادى خودرا تقديم يك پان توركيسم بنام غلامحسين ساعدى ميكند ، اكر آن يكى هم رويش ميشد جايزه اش را تقديم مزار شهدا ميكرد !
بارها نوشته ام من حقى ندارم چيزى در باره سر زمينها ومردمش بنويسم چون ليسانس روزنامه نگارى !!!!ندارم ،حق ندارم اسامى كسى را ببرم ، حق استفاده از نوشته هاى ديگران بدون ذكر ماخذ ندارم ،اما ديگران حق دارند نو شته هاى مرا ببرند وبنام خوشان يا نام مستعار به چا پ برسانند ، چون آنسوى أبها قوانين گپى رأيت اجرا نميشود ! غافل از آنكه اصل آن در جايى ضبط ومحفوظ است ، بعلاوه من آنها را روى سى دى ضبط ميكنم ، اين تنها كاريست كه ميتوانم براى دستبرد و دزدى انديشه هايم بكنم ، بعد هم عزيزم ،كدام آرمان ؟ اول بايد به آنها معناى آرمان را گفت وتوجيح كرد وسپس ازبزرگى وكوچكى آن حرف زد ،. آرمان امروزى آن سرزمين وشايد سرزمينهاى ديكر اول ، اقتصاد بالا ، دوم شكم وسوم زير شكم كه بايد مرتب در حال فعاليت باشتد تا رفقا حوصله شان سر نرود ، مهم نيست كه من روزى سه كيسه زباله غذاهاى آشغال پك شده را بايد بيرون بريزم ، روز گذشته از چهار عدد خيار كه داشتم سه تاى آن به درون زباله دانى رفت ، دو جعبه توت فرنگى يكى از آنها صاف. به درون زباله دانى رفت ، در عوض زرورق ، پلاستيك ، جعبه ومقوا درونش هيچ ، نه هيچ !!! با اين كثافات بايد بسازيم ،فكر نكنيم ، ننويسيم ، موسيقى گوش نكنيم ، فوتبال مجاز است !!!!! مانند گوسفند به اخبار از هزاران صافى. امنيتى رد شده كوش دهيم ، مسابقه اتومبيل رانى مجاز است ، اعتراض زندانى دارد ،بجرم اختلال و .......
بهتر است صبح باين زيبايى را با اين نوشته ها خراب نكنم ، روز وروزگارتان شاد
٢٩ مى ٢٠١٦ ميلادى