برای او که در زمان گم شد وراه فنا را میپیماید .
یاد باد آن ماه » خردا د« که یار من تو بودی
گلبن من ، گلشن من ، نو بهار من تو بودی
پرده دار من تو بودی ، غمگسار من تو بودی
خواستگار من تو بودی ، درکنار من تو بودی ...... تضمین از حیمدی شیرازی
........
کی گمان میبردم که هم روزی اینچنین بیچاره گردی؟
.........
ای ثریا ، آن مرغ شباهنگم کو ؟
آن نغمه سوزناک آهنگم کو ؟
چه شد آن خنیا گر مست وپرغرور
کجا شد ؟ آن بلبل سخن رانم کو ؟
چرا چنین به تهیدستی آمد بخانه ؟
امید من ، طوطی شکر شکنم کو؟
طبیبانت جواب گفتند خدارا دور کردی
کجاست آن زخمه ها ونغمه پرکرشمه ام کو؟
نسیم عشق بر تو تابید و حدیث دل
بگو که آن عشق پر مکر وفریبم کو
شنیده ام که مکافات عمل پس میدهی
اگر چنین است ، پس آن لبان خندانم کو ؟
من آنم که همه عمر در پای تو نشستم
نشان دلبر کنعان وبوی پیرهنم کو ؟
فرشته ات خواندم ، همنشین اهرمن شدی
خدایا ، عشقم ، هستیم ، آهوی ختنم کو ؟
......وامروز طوفانی از اشک بر چهره دارم .
ثریا ایرانمنش ، سه شنبه 9.6.2015 میلادی اسپانیا .