آز اینکه آمدم ، » برای آنکه آمده باشم «
ومیروم ، طبق قانون زوال ناپذیر طبیعت
پس از آن دیگر واژ ای نیست که آمدن ورفتن مرا گواه باشد
شاید آمدم تا دمی زیبا باشم
برای بالیدن
یا ذات بودن ، که خود زیباست
بیرون شدن از خود ، یک افسانه لطیف است
از کوچه های پرحرف وخیابانها تهمت
ونماز خانه ها ، گذر کردم
باین کوچه ، سفرکردم
در کنار آوای کولیان
و رفت وآمد کودکان
همه چیز زیباست
وزاد روز منهم زیباست برای خودم
امروز آغاز دیگری است
...........
این را در سال 2011 روز تولدم نوشتم ، امروز در لابلای کاغذ پاره ها پیدا کردم .
ثریا ایرانمنش / دوشنبه اول ژوییه 2015میلادی / اسپانیا.