پنجشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۴

عاشق من

 

عاشق من از من دور است ،

او مرا در دوردستها دوست میدارد

من بفردا میاندیشم ، فردایی که از من جلوتر است

عاشق من به دنبالم روان است

من اما نمیروم به دنبالش

میکنم حذر از او

فردای ما چگونه فردایی است ، عشق من

تا تو بمن برسی ، من رفته ام

تا من بتو برسم تو میروی

دیروز وفردا را باید نگاه داشت

بهم دوخت واز این تکه ها لباسی درخور خود سا خت

امروز ، حد فاصل میان من وتوست

نه خوشحالم ، نه غمگین ، ونه درانتظار صبح شیرین

عاشق من جوان است ، به جوانی ، روزهای جوانی من

او دردلش شوری است  ، ابری است ، اثری است

آرام میخوابد وآرام بر میخیزد

میان من او فاصله هاست وبعد مسافت

حتی نمیتوانیم هوای دیگری را تنفس کنیم

عاشق من جوان است ، باندازه جوانیهای من

///////////////////////////////////

به “ کمال جلیل پیران ـ

ثر یا ایرانمنش . اسپانیا . پنجشنبه 23 آپریل 2015 میلادی

 

هیچ نظری موجود نیست: