زیاران ، کینه هرگز در دل یاران نمیاند/ به روز آب دریا جای قطره باران نمیاند . " بیدل دهلوی"
-----------------------------------------------------------------
میخواهم بخوابم ، بخوابم ، تا خطوط اصلی زندگی را فراموش کنم
وآیه های طویل عشق را که بر دست وپاهایم گره خورده اند
میخواهم بخوابم ، میخواهم فراموش کنم ، گذر خط روشنی ها را
گذر خطوط درختان را درکنار جاده ها
به ناچار باید بیدار بمانم ، تا حرکت حیوانات را بچشم ببینم
به ناچار صدای پای قدمهای دیوانگان را بشمارم
که درطول روزها گام برمیدارند
میخواهم بخوابم ، درآغوش یک شب پر ستاره
به هنگامیکه ماه میدرخشد ومیداند که راه خودرا درافق
یافته است
میخواهم بخوابم بی آنکه خواب کسی را ببینم که ( میاید)
میل ندارم بنشینم سر سجاده ریا ورویاهای دیوانگی را ببینم
قلبم لبریز از غم است ، آنرا با زلال اشکهایم میشویم
ودرانتظار قطاری هستم که مرا بسوی ابدبت میبرد .
آری . میخواهم بخوابم.........................
یازدهم ماه می / دوهزارو چهارده . روز تولد ده سالگی نوه ام (رایان).
ثریا ایرانمنش / اسپانیا / یکشنبه .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر