ساعت 4و سه دقیقه پس از نیمه شب است !
این کارو عادت شبانه من است ، با درست کردن یک قهوه ونوشیدن آن تا کمی فشار خونم بالا بیاید وبتوانم دوباره اگر فرصتی باشد بخوابم .
در تختخواب غلط میزنم ، هوا شرجی وگرم است ، خواب از چشمانم گریخته وبفکر فیلمی هستم که سر شب روی آی پد دیدم ؛ یک فیلم یکساعته بنام پرندگان مهاجر ، داستان عده ای دختر وپسر جوان در سر زمینهای مختلف قسمتی از آن در شهر سوئد میگذشت، دختران با لبان قلوه ای موهای رنگ شده افشان سینه ها وباسن های بزرگ ناخن های مصنوعی مانند عقاب ، پسران همه مرتب یا وکیل یا گارسن ویا هرچی! هرکدام روی یک لپ تاپ ، مشغول چت کردن با دنیای مجازی ودوستان مجازی بودند ، فیلم را نیمه کاره رها کردم ، داشت حالم بهم میخورد مادری ازتهران به فرزندش زنگ میزد که هرطور شده هفته ای یکبار بمن تلفن کن رفتم زیارت پارچه سبز آورده ام برایت میفرستم آنرا به دور مچ خود ببند تا کارت درست شود !! کدام کار ، درخانه ای دخمه مانند با پول دولت ویا کار دررستورانها وپیتزا فروشی ها وشبها به دیسکو رفتن حال کردن می نوشیدن ، دراگ زدن وهمه بیحال پسران با دختران وعده ملاقات داشتند ودختران با پسران وهرچند گاه یکبار آنهارا رها کرده یکی دیگر وتاره تر جایگزین آن میشد .....
اینها فرزندان انقلابند ! یا به آنسو افتاده اند وآنچنان ا سیر مذهب ونماز وروزه وروضه وسینه زنی شده اند که گویی از ازل وابد آنها زاده عرب بوده ویا از این سو افتاده اند زندگی را باید روز به روز طی کرد وخوش بود حال کرد وحال داد ،
حال چه کسی بفکر ساختن وآباد کردن سر زمینش میباشد ملاها هم مشغول چپاوول کردم وساختن برجها ومساجد بزرگ وغصب زمینها بعنوان مراکز دینی وغیره وگمان میبرند دربالاترین نقطه برج به خدای نادیده خود نزدیکند درحالیکه نمیدانند چقدر از خدایشان دور شده اند و به سکه ها چسپیده اند ودر میان خواب وبیداری بیاد دخترکانم بودم که از سن بیست سالگی به دنبال کار وتحصیل رفتند وهنوز دارند جان میکنند با یک شوهر وچند بچه نه جوانی کردند ونه دانستند حال چیست واحوال کدام است ؟ قفسه هایشان لبریز از کتاب سر گذشت بزرگان !؟ اوقات فراغتی ندارند تا حتی کمی بخوابند بیمارهم باشند باید بکارشان ادامه دهند . فرزندان انقلاب عقیده دارند کار تنها متعلق به خر است بار کشیدن کار خر است ، آنها ، آن پسران ودختران سر گردان معنای زندگی را دریافته اند ؟! روزهایشان به بطالت دورکوچه ها میگذرد ودر فکر این هستند که جفتی پیدا کنند ومشغول حال شوند ، متاسفم
دیروز گوگل پلاس را روی آی پد دلیلت کردم ، دیگر خسته شدم از چرندیات وارسال مناظر حیوانات ومناظر فتو شاپ شده طبیعت .
یگ پاورقی روی آی پد پیدا کردم بنام فاطمه خود فروش شروع آن بد نبود اما آنقدر آری ، آری ، آری در متن آن بکار رفته بود وداستان آنچنان بی کشش وآبکی بود که نمیه کاره آنرا رها کردم .
باید هر طور شده دوش بگیرم ، بد جوری ضعف دارم وخسته ام ، باید تا ساعت شش صبح صبر کنم نباید قبل از آن صدایی ایجاد کنم ! بیشتر همسایه ها خواب هستند ، اینجا کمتر معنای حال کردن را میدانند ، جشنها ، ومراسم مذهبی وموسیقی وفیلمها وبازارهای روز آنچنان آنهارا مشغول میدارد که دیگر مجالی برای حال کردن ندارند یکی دو آبجو ، در موقع ناهار وشب هم کمی ویسکی یا انیس یا کنیاک باید درموقع رانندگی هوشیار باشند والا قانون حالشانرا جا میاورد ، قانون هم جریمه نقدی ونقره داغ است ویا زندان با اعمال شاقه ، خود مردم مراعات حال یکدیگررا میکنند ، آنها به قانونشان احترام میگذارند ، مانند ما خارجی پرست نیستند ، ودرانتظار وحی از جانب بالا ننشته اند، اول خودشان وسر زمینشان بعد دیگری این را هم باید اضافه کنم که کمون اروپا وقاره امریکا بدجوری کشورهارا دچار اختلال وتحول کرده است ، این سر زمین سنت های خوبی دارد که کم کم زیر چرخ ماشین وتکنو لوژی جدید له میشود ، هنوز زنان ومردان قدیمی هستند که سنت هارا نگاه داشته اند کمتر به طرف نان یخ زده ماشینی میروند وکمتر فست فورد میخورند ، آنهارا برای خارجیان مرتب میکنند آما خودشان هنوز به قصابی روز میروند ودر پی درست کردن آبگوشت وبرنج خودشان میباشند ، خوب خلایق هرچه لایق.
ثریا ایرانمنش / اسپانیا/ دوشنبه 28/آپریل 2014 میلادی/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر