" تکه هایی از کتاب ، هامش ، خاک میهن ، نوشته » غلامحسین آذریمهر.چاپ لندن .
درست همان روزهاییکه خبر فوت شاه انتشار یافته بود ، من وشازده نقطه میرزا درون هواپیما نشسته وعازم لندن بودیم مثل اینکه با پرواز هواپیما معجزه اتفاق افتاد!!! وقفل از دهان شازده برداشته شد وبگود سیاست وارد شد.
بی محابا ازهمه جا حرف میزد ، منهم درحال نیمه چرت بودم وجسته وگریخته به سخنان او گوش میدادم وگاهی اره وبله درجوابش میگفتم.
ناگهان او گفت : اگر در شهریور بیست بجای این مرد برادر دیگرش را که از مادری رگ وریشه دار!! قاجار برمیگزیدند خیلی بهتر بود.
نفسم گرفت ودرجوابش گفتم : برای آنکه او با شما قوم وخویشی دارد
شازده جواب داد نه بدانجهت ....بلکه برای آنکه تخم وتره قاجار زیادند ودرموقعیت بحرانی دورش را خالی نمیکردند تا درغربت بمیرد
خنده ام گرفت .گفتم : ولی رضا خان تخم قاجار را کشید
شازده سبیلش ر ا گه آویزان بود تاب داد وآب دهانش راقورت داده وحرفم را تصدیق کرد وگفت :
رضا خان آدم گردن کلفتی بود او جربزه داشت واین جربزه را درزمان ضعف وقدرت به همه نشان داده بود در موضع ضعف بود که با میر پنج فرمانده لشگر دست به یقه شد درموقع قدرت بود که با انگلیسی ها درافتاد ودر موقع ضعف بود که درافریقای جنوبی با صاحبخانه اش گرفتاری پیدا کرد.....
امروز دوست ودشمن اذعان دارند که رضا شاه مرد بزرگی بود وسازنده ایران نوین او مردی وطن پرست وصاحب قدرتی ما فوق بشر بود ، افسوس که پسرش نتوانست جایگزین او شودوخودش را به دست مشتی ارذل داد تا ریشه اورا ازبیخ وبن برکنند.
ثریا ایرانمنش / اسپانیا/ سه شنبه / 25 دیماه 1392 برابر با 15 ژانویه 2014 میلادی/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر