جمعه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۹۲

ایران

کام دیگران !

گر دلنوازی میکنی ، آهنگ ویرانی چرا ؟ / ورشعله بازی میکنی با مصلحت دانی چرا؟ /هر دم به رنگی نو به نو ، برجان نهی داس درو/ کشتی بکش رفتی برو ، این گربه رقصانی چرا؟

---------------------------------- ف. خانلری

در یکی از سایتهای بروز شده ، خواندم که جنابی درفرمایشات خود افاقه فرموده اند که : ما اول مسلمانیم ، بعد ایرانی !

در حالیکه درهمین شهرک  مردی ارمنی که یک مغازه داشت میگفت :

من اول ایرانیم ، بعد ارمنی .

جای بسی تاسف ودرد است که بچه مسلمانی از راههای دور واز گروههای مختلف و دهکده ها ودهات اطراف ناگهان به مقامی برسد که این چنین سخن بگوید وما هنوز درخواب غلفت درانتطار شهزاده سوار با اسب سپیدیم.

روز گذشته از سپور محل پرسیدم : کجا میتوانم نوارهای موسیقی را خالی کنم ؟

گفت : چه نوارهایی هستند ؟ گفتم نوار موسیقی به زبان من  ، با سازهای وطنم وآوازهای خوانندگان هموطنانم وشعرای سر زمینم ، پرسید چه زبانی است؟

گفتم زبان شیرینی پارسی ، پرسید پارسی کجاست ؟ گفتم ایران ، گفت : هان ، هان ، بمب اتم؟

امروز  نمیدانم با اینهمه نوار که دریک چمدان وگوشه اطاقم نشسته چکار میتوانم بکنم ؟ آیا همه شعرا ، خوانندگان وسازهای وسوزگذاهای آنهارا به یکباره درون سطل اشغال بریزم ؟ شاید این کاررا کردم . آنهم هنگامیکه میشنوم اول مسلمانیم سپس ایرانی ، دیگر باید فاتحه همه چیز را خواند.

دوباره برگردید به سر قبر آقا وسماور خودرا روشن کنید وچای دیشلمه با تخمه وآبگوشت وپیاز را بادست بخورید وبرای ارواح رفتگاه فاتحه بخوانید منجمله ایران .

حال میفهمم چرا مرحوم رهی معیری آنهمه مردم گریز بود ، تنها دوست ویار ویاروش مرحوم "دشتی" که با هم انس والفتی دیرینه داشتند ، وچرا آنهمه دردکشید .

امروز حال رفتگان را میفهمم ، امروز درد دیگرانرا احساس میکنم ، آنهمه زحمت ومرارات برای آنکه سر زمین پهناور ایران را به دست مشتی جاهل بیسواد وقران خوان مسجد بسپارید ، اقایان ، زهی تاسف .

تمام . ثریا ایرانمنش / جمعه .3/5/2013 میلادی /

 

هیچ نظری موجود نیست: