حروف ، دراینجا ، یخ بسته اند ،
کسی جواب نمیدهد ، دربها بسته اند
دنیا دچار تهوع ،و معنی خودرا گم کرده است
چه روزی دوباره این معما دگرگون خواهدشد؟
حروف یخ بسته ، درتاریکی روح انسانها
بی هیچ جستجویی ، مانند قندیلها ، آویزانند
دریای زندگی ، از هستی تهی میشود
ومن به آن قایق خالی میاندیشم
با ماهیان کوچک خود ، چه کسی مارا
به کشتی نوح میبرد؟
دنیا دچار تهوع ودگرگونی
ما درخواب عمیق رویاها
از عمق دریاها
رویای یک _ فرعون_ دیوانه را
در سر داریم
ما تنهاییم ، همه تنهاییم ، همه تنهایند
در فکر صید یک ماهی بزرگ دردریا
بخواب میرویم
در رویا ها ، اورا میبابیم
تا رشته های بلند تنهایی مانرا ، باو پیوند دهیم
امروز ار فراز بالاترین قله ها
بی آنکه سیمای صبح دیده شود
آتش فرو میزیزد ، همه درخوابیم
وخواب آن ماهی بزرگ را می بینیم
و....همه مرغ طوفانیم ،
مرغ بی بال و مرغ پر شکسته!!
---------------------------ثریا ایرانمنش .جمعه .19.4.2013
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر