جمعه، فروردین ۳۰، ۱۳۹۲

از ثری تا به ثریا

حروف ، دراینجا ، یخ بسته اند ،

کسی جواب نمیدهد ، دربها بسته اند

دنیا دچار تهوع ،و معنی خودرا گم کرده است

چه روزی دوباره این معما دگرگون خواهدشد؟

حروف یخ بسته ، درتاریکی روح انسانها

بی هیچ جستجویی ، مانند قندیلها ، آویزانند

دریای زندگی ، از هستی تهی میشود

ومن به آن قایق خالی میاندیشم

با ماهیان کوچک خود ، چه کسی مارا

به کشتی نوح میبرد؟

دنیا دچار تهوع ودگرگونی

ما درخواب عمیق رویاها

از عمق دریاها

رویای یک _ فرعون_ دیوانه را

در سر داریم

ما تنهاییم ، همه تنهاییم ، همه تنهایند

در فکر صید یک ماهی بزرگ دردریا

بخواب میرویم

در رویا ها ، اورا میبابیم

تا رشته های بلند تنهایی مانرا ، باو پیوند دهیم

امروز ار فراز بالاترین قله ها

بی آنکه سیمای صبح دیده شود

آتش فرو میزیزد ، همه درخوابیم

وخواب آن ماهی بزرگ را می بینیم

و....همه مرغ طوفانیم ،

مرغ بی بال و مرغ پر شکسته!!

---------------------------ثریا ایرانمنش .جمعه .19.4.2013

هیچ نظری موجود نیست: