تقدیم به : بانوی بزرگ روزنامه نگار ، نویسنده ، پزوهشگر دوران ،
بانو هما سرشار، که عمرش جاودان باد. ثریا / اسپانیا
---------------------------
هما ، ای جلوه زیبای خلقت ، ای آفتاب بی دریغ ،
ورویای آبشاران ، در زمزمه هر جنگل ،
هما ، بی جوی روان تو ، آن سایه بزرگ ، گم میشود
بی تو ، عطش جانرا فرا میگیرد .
هما، زن همیشگی وابدی ، مردان خاموشند ، وتو بیدار
در کنار تو وزیر این آسمان بی آفتاب وتهی از هرجنبشی
با جلال کبریایی تو باز برمیخیزم ، تا درپای عطش بی امان تو
قربانی دیگری را هدیه کنم ، درجلوه دیگر ،
---------------------------------
زن ، ای زیباترین آفریده رزوگار ،
ای آب روشن ، همه ترا با معیار آن " چیز" دیگر میسنجند
ومن .....با معیار افتخار ،دراین پیچیدگی روزگار
میدانم ، میدانم ، تو قایق تشنگی خودرا در جویباری از لجن
به آب میاندازی ، برای رفع تشنگی هایت
زمزمه های شبانه تو ، بی پایان است . گریه های بی امانت
ای زن ، برخیز ، وشوری دگر به پا کن
تا درپناه چشمه سار خشکی زمان
خاطره اش تا ابد بماند ، عریان مشو ، زیر فشار کج زمان
ای زن ، زنان ما ، دراین ظلمت زندان میان دیوان خون آشام
جز خموشی ، اندر کفنی سیاه ، دراین سختی ها ، میخزند
وتو همای قلعه های بلند ، چنان آبشاری عظیم ، سرازیر هستی
تو چون نسیمی خنک بر دنیا وبر شاخسار طبیعت جنبشی بپا کن
ای زن ، تو زیباترین مظهر آفرینش روزگاری
تو زیباترین گلهای بهاری
در این سر زمین متروک ، درانتظارگلپوش بهاری
بهار فرا میرسد ، با دستهای پر بار تو
با خرمنی از بوی زیباییها وتن پوش سپیدت.
-------------------------------------------------------------
تقدیم به زنان واقعی وقهرمان ومادران وهمه زنان سرزمینم ، و بپای آن بانوی بزرگ : سرکار خانم هما سرشار " بامید پذیرش این نوشته ناچیز .
ثریا ایرانمنش / اسپانیا / سه شنبه شب 21 ماه می 2013 میلادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر