ما ملت مرده پرست ومرده خور هیچگاه نخواهیم توانست زنده بمانیم .
نادره افشاری تازمانی که زنده بود همه از او فراری وبرچسب های ننگینی که لیافت خودشانرا داشت بر او زدند وامروز هر صفحه ای را که باز میکنی نام ونشان وعکس ویادنامه او در سطر اول خودنمایی میکند.
این مردم را نمیشود دشمن خطاب کرد اما ایکاش دشمن میبودند تا همه تکلیف خودرا میدانستند .
او برای زنده بودنش وبرای هدفی که داشت پیرزومندانه مبارزه کرد وپیروز مندانه هم جان باخت سازش وبند وبست تهوع آوری که در دیگران هست در او نبود او کارش را وکوشش خودرا در جهت راستی ودرستی پیش میبرد وتوانایی آنرا دا شت که با همه بجنگد.
او هیچگاه دچار بحران نا امیدی نشد ومانند مجنون های این زمانه دچار دوگانگی یا چند گانگی نگردید.
ایکاش همه یکباره به دنیا میامدند وباهم یکباره میمیردند .
امروز همه از دولت سر بیکاری نویسنده شده اند وهریک گوشه ای راگرفته وچیزکی مینویسد ومیگوید وشب هم در برابر پدر خوانده سفره پهن کرده دل اورا به دست میاورد تا فردا عکس او ونوشته اش درصفحای چاپ شود رادیو اورا فرا بخواند وتلویزیونهای خانگی چهره او را نمایش بدهند ویا روی " یوتیوپ " ها خودرا ببازرا عرضه کنند .
در مقابل نادره کهنه های اآوده شانرا پهن میکردند واندیشه های مبتذل خود را ارائه داده واورا خفه میکردند.هیچ کس ندانست که او چه رنجهایی را متحمل شد اما با خنده ورضا مندی هر روی فضای سنگین وبد بوی این خود شیفتگان را تحمل کرده ومیگذاشت که بخود فریبی مشغول باشند.
دیگر نه به شاخه گلی احتیاج دارد ، نه شمعی و.نه شرابی از دست این فرومایگان.
اوشد پرستویی بر فراز آسمان ها/ پیک شادی خواهد شد برای دیدار ما
خواب وخیال را واگذارید ای سایه های شوم
کدام یک سایه دیگری هستید ، درحالیکه خود بی سایه اید
او روزی از مشرق طلوع کرد ودر مغرب خاموش شد همانند یک ستاره
حال باید رفت روز رو به اتمام است واین خوراک برای دهان عده ای زیادی است.
ثریا/ اسپانیا / سیزدهم نوامبر 2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر