شنبه، آذر ۱۲، ۱۳۹۰

تولد تو

نه! نمیدانی ، انسان بودن وماندن دراین دنیا ، چه دشوار است ،

چه رنجی میکشد آنکس که انسان و از احساس سرشار  است

----------------------------------------------------------دختر دلبندم

هر چه فکر کردم برای روز تولد تو چه هدیه ای تهیه کنم که شایسته

تو باشد نتوانستم ،

تنها میتوانم سپاس خود را به توو خواهرت به پاس همه مهربانیهایتان

تقدیم نمایم ، دوخدای کوچک ساخته شده از بلور اصل ومرمر که

پایه های تخت مرا گرفته ومرا به عرش الهی رسانده اید ، دوپایه

دیگر آن روی شانه دوخدای دیگر است دو خدای خوب ومهربان

در زمانیکه دنیا میرود تا مرز نابودی ، ومعیارانسانیت تنها در فساد

دزدی وفاحشگی واعتیاد است شما به اصل خود تکیه کردید بی آنکه

به نام وفامیل پدرتان ویا ثروت او احتیاجی داشته باشد چهار نعل

مانند چهار اسب جوان اصیل تاختید وزندگی را بردید به هیچ بند

وافساری تن درندادید ورام وسرکش جان وجهان را به خود اختصاص دادید ،

رام به هنگام دوستی ، مهربانی وزیبایی وسرکشی به هنگام فساد

وگناه .

امروز دیگر به هیچ تاج اضافی احتیاج ندارم هر تاجی برایم یک

شئی بی ارزش ویک تکه اضافی است .

دخترم بدینوسیله زاد روز ترا تبریک میگویم ، بوسیله کلام سپاس

ثریا / اسپانیا . یکشنبه چهارم دسامبر 2011

آذرماه 1390

هیچ نظری موجود نیست: