یکشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۹۰

شاعر دیر آشنا

ما در درون سینه خود هوایی نهفته ایم

بر باد اگر رود سر ما ، ز ان هوا رود------حافظ شیرازی

--------------

الهه شعر تنها کسانی را به مقام فرزندی خویش انتخاب میکند که همه

وجود وهوش وگوش خودرا باو بسپارند وحواس آنها به پیام سروش

او باشد.

خدای شعر ، بهترین وشیرین ترین میوه های بهشت خودرا تقدیم

فرزندی میکند که فارغ از هرگونه سیاست وتجارت دل به پیغام او

داده باشد. لحظه الهام شعور شعر لحظه ای کمیاب ودیر پاست .

شاملو در یکی از اشعارش سرود:

این چنین است که کسانی مرا ، ازآن گونه

مینگرند ، که نان از دسترنج ایشان میخورم

وآنچه به گند نفس خویش آلوده میکنم

هوای کلبه ایشان است

نظم اخلاق واجتماعی ما کمتر مجال برای رفتن بسوی این الهه بی همتا میدهد.

شاعر حقیقی آن نیست که میان دروازه ایده ولوژی ودروازه

خود نمایی بایستد وسینه سپر کند که این منم ، آن طاووس علیین

ویا از روی ریا وارد بازار شود ودر قالب متعارف وبا حسابگریها

وقراردادهای جاری زندگی حساب سود وزیان خودرا بکند روی او

بسوی زیبای جمال  باشد ومصلحت او ایجاد میکند که معلم اخلاق

شود.

صلاح کار کجا ومن خراب کجا

سماع ووعظ کجا نغمه رباب کجا

شاعرانی بودند که در نغمه سرایی های خود وبا دمیدن درنای وجود

خویش پاسدار حقیقت وزیبایی وفرا خواندن انسان ها از سر زمین

تاریکی بسوی روشنایی بودند آنها به حقیت آزادی انسان ارج میگذاشتند

وشعر وکلام خودرا دراین راه بکار میبردند.

بلی : شعر رهایی است. شعر نجات آزادی است

اگر آزدای روحت را میخواهی

این راه آخرین است .

یا تشنه بمیر ویا کا سه بگیردربزم کاسه لیسان در گاه حسین شهید.

----------

ثریا/ اسپانیا/

هیچ نظری موجود نیست: