شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۹۰

ولتر وخدا

من از فلسفه بیزارو فیلسوف هم نیستم گاهی هوس میکنم چیزی دراین

زمینه بخوانم ومطلب زیر کوتاه شده یکی از همین قصه هاست .

در زمانهای دور مردانی سوار کار از شهری  میگذشتند آنها یونانی

بودند که از قسطنطنیه آنروز به توران زمین درحرکت بودند.

در کنار سلسله جبال قفقاز آنها مردی را دیدند که به همراه خانواده

وخدمتکارانش روی زمین زانو زده وسرودهایی میخوانند.

یکی از آن مردان سوار پیاده شد وپرسید : ای بت پرستان شما چه

میکنید ؟ ،

آنمرد جواب داد ، ما بت پرست نیستیم ، مرد یوانی جواب داد حتما

بت پرستتید برای آتکه یونانی نیستید! وباید بگویید چه میخواندید ؟

مرد ، جواب داد ، ما به فرائض دینی خود عمل میکردیم  به پرستش

خدای یگانه مشغول بودیم خدایی که هرچه داریم از اوست.

مرد یونانی درجواب گفت : ای وحشی دیوانه ، آیا تو با دین ما

آشنا هستی ؟  خوب بگو ببینم از خدای خود چه میخواستید؟

آن پیر خردمند جواب داد : از او برای نعمتهایی که بما ارزانی داشته

حتی بلاها ومصیبتها که ما را بدان آزمایش میکند تشکر میکردیم

سعی میکردیم چیزی از او نخواهیم او بهتر میداند که دردرون ما چه

میگذرد .

یوتانی گفت : بگو ببینم خدای تو چه شکلی دارد؟ آیا بی نهایت است

یا برحسب ذات میباشد ، ایا درمحل است ویا خود محل است ؟

مرد پیر توران زمین جواب داد : من این چیزهارا نمیدانم وبغیراز

خود او چیزی را نمیشناسم هرطور شما میل دارید فکر کنید >

یونانی گفت : ای ابله آیا خدای تو میتواند چیزی را که وجود داشته

نیست کند ؟ یا عصائئ بسازد که فاقد دوسر باشد آیا آینده مارا

مانند آینده میبیند یا چون زمان حال ، هستی از نظر او چگونه است؟

وچطور میتواند همه چیز را نیست کند >

مرد درجواب گفت : من هرگز باین مسائل توجهی نداشته ام .

یونانی درجواب گفت ای بدبخت بت پرست باید کمی ساده تر باتو حرف

بزنم آیا میدانی که ماده هر گز از بین نمیرود جاودانی میماند تنها

تغیر شکل میدهد؟

پیر مرد جواب داد بمن چه که ماده از اول وجود داشته من خود

از ابتدای ابدیت وجود نداشته ام وخدا هنوز ارباب من است!

تصور عدالت بمن داده  شعور بمن داده ومن از او پیروی میکنم

////////////.

....در زمان ولتر هنوز مسائل جدی درقالب شوخی ادا میشد

مطالعات انسانشناسی درمراحل اولیه بود ویونانیان باستان تنها

به ( هومر) وعقاید او پایبند ومعتقد بودند که برایشان تنها جنبه

ادبی نداشت بلکه یکنوع میتولوژی برای انسانهای آن عصر

ویکنوع خداشناسی وایمان بوده است ومرد توران زمین به خدای

ناشناخته اش اعتقاد داشت.

------------

voltaire- philosophical - dictionary نشر پنگوئن

هیچ نظری موجود نیست: