جمعه، آبان ۰۶، ۱۳۹۰

یادداشتهای سفر

پیمانه عمر من به هفتاد رسید

این دم  نکنم نشاط ، کی خواهم کرد ؟

--------

گاوی است بر آسمان ، قرین پروین

گاوی است دگر نهفته در روی زمین

گر بینایی ، چشم حقیقت بگشا

زیر وزبر دو گاو ، مشتی خر بین..........عمر خیام نیشابوری

--------------

در این نکبت رنگها وشکست دلها

گسیخته از هررشته ای پیوندی

تنها صدای شوم کلاغان است

می آزارد گوش را میشکند سکوت را

اینجا ، همه جا سر هر  راه

مرغان سیاه آمده از راههای دور

میلرزانند سینه هارا

این خارهای سرزده از خاک تیره

همه جا روییده اند

من ، بانتظار نسیم مانده

بازهم در شهر غریبی ومیخوانم :

این منم مرغ غم پرست

رویای سر زمین دیروز شکسته است

افسانه شگفتن گل سرخ از یاد رفته است

با سکوت باید از کنار ( خیمه ) ها گذشت

از کنار مرغان سیاه و....

درشبهای مرموز ودر تاریکی خواند

( این صدای فاصله هاست )

ثریا/ سپتامبر / لندن

هیچ نظری موجود نیست: