در شروع آفرینش ، ستارگان
خوش درخشیدند بر روی جهان
آه ، چه زیبا بود این نقش فلک
آه چه زیبا بود این رقص دختران
روزی مردکی فریا زد از بین شما
این رقص سلسه ناقص است دربین شما
یکا یک دختران گم شدند اندر میان
سلسله ناقص ماند ای گمرهان
نغمه زیبایشان خاموش شد
رقص گویایشان نابود شد
همه گویند : یکی بود وهیچ نبود
او بود چشم وچراغ این زمان
حال یک یک خاموش میشوند
در پشت های هوی ناله ها وگریه ها
آه ای دریغا گم شد آن فاتح ما
گم شد رفت آن تاج و ستارگان
حال از چه میجویید آن رفته را نشان
کز پیش رفتند دختران وپسران
درخمشی شبانگه گر یستم باتو ای مادر
کز تو گم شد آن نگین وآن تاج وآن اختران
ما همه گواهان این سرزمینیم واین دیار
بیهود ماتم مگیرید بر ابلهان وخیمه دار
با توام ای مادر ،
تودرهستی ات پرده افراشتی
جدا از نیمه ها ، نیمه دیگری داشتی
جدایی افتاد درجان من
او بود موجب ایمان من
از آن اشکها وشادیهای دور
از آن رویا ها وبیداری دور
اینک بر شب نشسته خوارو خفیف
خفته بر سیلاب روزگار زار ونحیف
ثریا/ اسپانیا/ پنجشنبه : تقدیم به فرح بانو وهمه مادران داغدار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر