روزی روزگاری در آرزوی این بودیم که یک ژاپن دیگری شویم
درمنطقه ! وامروز باید دستها را به دعا برداریم که سرنوشتی نظیر
ژاپن نصیب هیچ سر زمینی نشود ، آن مردم سخت کوش وبی آزار
که پس از جنگ دوم جهانی دست به سازندگی کشورشان زدند واز
تمام کشورها جلو افتادند امروز حتی آب برای نوشیدن هم درآنجا
پیدا نمیشود .
با این دیوانگان حریص وبی مغزی که بردنیا حاکمند معلوم نیست که
سرنوشت بشر به کجا میانجامد وچه کسانی درپشت پرده نخ این
دلقکهارا به دست دارند وبه میل خود میرقصانند ؟!( مرکز سرمایه
سازمان خواربار) ؟ یا ( مرکز بزرگ بانک جهانی ) ؟ که کم کم
کفگیر به ته دیگشان خورده وخیال دارند به پرورش حشرات بپردازند
تا آنهارا جایگزین خوراک بشر سازند بنی آدم هم بنی عادت است
وفورا به همه چیز عادت میکند ( مانند کوکا کولا !! ) ! دراین میان
آنچه که مهم نیست جان آد می وزندگی بشر وسرنوشت زمین است
هنوز کشورهایی وجود دارند که دست گدایی بسوی این بزرگان
دراز کرده ودرازای پرداخت پول ته مانده انبار مواد غذایی را
میگیرند دیگر کمکهای ( مجانی ) تمام شد کمتر زمینی برای -
کشت وکشاورزی باقیمانده تنها چند باشگاه برای پرورش انگور
وساختن شراب !وکارخانه شر ابسازی ، شرکتهای چند ملیتی
بی توجه به مرزهای ملی برای فعالیت به تمام نقاط دنیا پرمیکشند
همه جا به دنبال مواد خام میگردند وآنگاه با پیشرفته ترین -
تکنو لوژیها وبهترین فنون مدیریت وبازار یابی برای تولیدو توزیع
با کمترین هزینه وبیشترین سودکار میکنند.
قاره بزرگ آنسوی اقیانوسها میداند چگونه مردم را گرسنه نگاه دارد
تا به موقع بتواند به آنها ( گندم) ! بفروشد و....دنیای کمونیست هم
تمام شد دیگر واهمه ای نیست وساکسیفون بزرگ پرسرو صدا در
قله های یخ بسته سر زمین آلاسکا تهدید بزرگی است برای انهدام
بچه های بدی که گوش به ارباب نمیکنند بر سرشان آن میاید که برسر
ژاپن آمد وما...... اسب را رها کرده تنها قاچ زین راچسپیده ایم
وهرروز به رنگی بت عیار درمیاییم بی هیچ نتیجه ای .
ثریا/ اسپانیا/ پنجشنبه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر