عید من دراین دریچه باز
بر روی یک خط سرازیر است
عید من دروسوسه گلها ست
عید من روی یک پاکت رنگی است
که، درونش یک کاغذ قرمز است
میان آن روز ها وامروز فراموشی
در پرواز است
جنبش زمین مرا تکان داد
آهنگی از دوردستها شنیدم
به شکوه وبزرگی آسمان
درکنار زمان نشستم
روزها را شمردم
به پرواز کبوترها نگریستم
که سایه شان بر زمین گشوده میشد
گلبرگی را دردست گرفتم
به طروات خاک دست مالیدم
بوی گل سنبل ، یاد آور لحظه های دوربود
عید من درچهار دیواری اطاقی میگذرد
که هروز از پنجره آن آفتاب به درون میاید
روزی میخواستم برگردم
وشاخه گل نیلوفری را بر سینه خود بیاویزم
وگلهای موگه را بر زلف دختران بنشانم
رهگدری راهم را بست
درخانه بسته شد ، با یک قفل بزرگ
که مومنان برآن میخ کردند
ثریا/ اسپانیا / اسفند 89
تا سال نو بامید پیروزی وبهروزی وآزادی ایران زمین
------------------------------
سال نو را به همه تهنیت میگویم واینهم دعای سال نو:
گشت گرداگرد مهر تابناک ، ایران زمین
روز نوآمد شد شادی برون اندر کمین
ای تو. یزدان ، ای تو گرداننده مهر وسپره
برترینش کن ، برایم این زمان واین زمین
شعر : از ایمل مهاجر 2000
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر