نو روز من عید من ، نه درشیشه سرکه نهفته ونه درمغز ران سیر،
عید من ، نوروز من درجام شراب ، ودیوان حافظ است.
وتوای پروردگار جهان آفرین ، وجاودان، این بازماندگان وجدا ماندگان
را پیوندی تازه ببخش ، یک پیوند محکم واستوار تا سستی ناپذیر وابدی
بمانند عشق را برای آنان مقرر فرما ، ریا ، دروغ ومر گ را از میان
آنان بردار ، بگذار که به خانه تکانی قلبها نیزدست بزنند .
در این سال نو صلح وآرامش برای همه ملتها بخصوص هم میهنان خود
از درگاه ایزد توانا خواستارم.
با آنکه درحریم تو بیگانه ام هنوز
مانند حلقه بر در این خانه ام هنوز
چون گوهری که بر سر انگشتری نهند
آی آشنا ، بچشم تو بیگانه ام هنوز
----------------------------
گرفتم کز ( ماووس) ! ریزد مرا در
و زان درصفحه گیتی شود پر
گر اینانند نقادان معنا
نه دیدار عرب ، نه شیر اشتر
روز وروزگا همه شاد وخوش بامید روزهای بهتر.
ثریا / اسپانیا /
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر